معماي پليسي؛ قتل خانم وکيل
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۸۶۸۰۵۹۱/معمای_پلیسی_قتل_خانم_وکیل
خبرگزاري آريا - ساعت شش بعدازظهر بود، سروان رضواني مشغول جمعوجور کردن پروندههاي روي ميزش بود تامحل کارش را ترک کند و به خانه برود.
به گزارش سرويس حوادث جام نيـوز، او به امين پسر پنج سالهاش قول داده بود او را به پارک ببرد، درست در لحظهاي که قصد داشت اتاق را ترک کند، زنگ تلفن به صدا درآمد، از آنسوي خط صدايي آشنا در گوشش پيچيد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سروان رضواني موضوع ماموريت کاريش را به اطلاع همسرش رساند و رفتن پارک را به روز ديگري موکول کرد و با عجله به سمت محل حادثه حرکت کرد. وقتي سروان رضواني به مجتمع 23رسيد، ساعت هشت شب بود و تعدادي از همسايهها جلوي ساختمان جمع شده بودند و پچپچي گنگ در ميان آنها شنيده ميشد. مرگ دلخراش خانم وکيل درطبقه پنجم مجتمع هفت طبقه رخ داده بود.
سروان رضواني با راهنمايي افسر تجسس کلانتري به واحد شش غربي که مرگ مشکوک خانم وکيل در آنجا رخ داده بود، رفت. يک واحد اداري نسبتا بزرگ که شامل يک سالن بزرگ و سه اتاق در اطراف آن و يک آشپزخانه کوچک بود.
در سالن چند نفر که ظاهرا کارکنان دفتر بودند ساکت و بهتزده ديده ميشدند و چند مامور هم در حال بررسي و تحقيق بودند. مرگ خانم وکيل در اتاق ضلع شمالشرقي رخ داده بود. پشت ميز تقريبا بزرگ که روي آن انبوهي کاغذ و پوشه ديده ميشد، جسد خانم وکيل در حالي که سرش بهطرز دلخراشي روي گردنش افتاده و جوي باريک خون از سرش سرازير و روي زمين کشيده شده بود، صحنه دلخراشي را به نمايش گذاشته بود.
در نگاه اول ميشد حدس زد، گلولهاي از سمت راست شقيقه زن جوان وارد و مرگ وي را رقم زده است. اثري از بهم ريختگي در فضاي اتاق ديده نميشد، يک کلت کمري مجهز به صداخفهکن روي زمين و در کنار پايه صندلي افتاده بود که ظاهرا گلوله از آن شليک شده بود. پنجره اتاق با پردهاي ضخيم پوشانده و با اينکه چراغ اتاق روشن بود، اما فضا را کاملا دلگير کرده بود. سروان رضواني پس از اينکه تمام زواياي اتاق را از نظر گذراند گوش به گزارش افسر تجسس داد.ستوان بهرامي در گزارش خود گفت: ساعت 17 و 15 دقيقه مردي که خودش را جمشيد معرفي ميکرد با کلانتري تماس و اعلام کرد همسر 37 سالهاش به نام سعيده در دفترکارش جان سپرده است. بلافاصله در محل حاضر و تحقيقات اوليه را شروع کرديم. خانم وکيل حدود30 ماه دراين مکان مشغول وکالت است.وي وکيل پايه يک دادگستري و بسيار هم خوشنام ودرکارش موفق بوده، تقريبا هر روز از ساعت ده صبح تا حدود شش بعدازظهر و گاهي هم تا پاسي ازشب در اينجا حضور داشته است.
در اين دفتر علاوهبر خانم وکيل، وکيل ديگري به نام ارسلان در اتاق مجاور مشغول وکالت است که البته هفتهاي سه روز در دفتر حضور دارد. علاوهبر او نازنين منشي، اسد 57 ساله خدمتکار و دو کارشناس ديگر کارکنان هستند که همه آنها احضار و در اينجا حضور دارند. تحقيقات اوليه ما حکايت از آن دارد که خانم وکيل ساعت 16 و 25 دقيقه و زماني که به غير از اسد کسي نبوده به دفتر آمده و بعد از مرخص کردن اسد و ظاهرا در حالي که تنها بوده حادثه رخ داده است. متاسفانه باوجود اينکه ساختمان مجهز به دوربين مداربسته بود، اما به دليل نقص فني نتوانستيم ازآن طريق کمکي بگيريم.
سروان رضواني پس از شنيدن گزارش افسر تجسس کلانتري چند سوال از او کرد و سپس پاي صحبتهاي جمشيد همسرصيغهاي خانم وکيل که بشدت مضطرب و وحشت زده بود، نشست. جمشيد در حالي که صدايش آشکارا ميلرزيد به سروان رضواني گفت: اصلا باورم نميشود. سعيده بسيار سرحال و شاداب بود او انگيزه زيادي براي زندگي و علاقه وافري به شغلش داشت و در کارش خستگيناپذير بود. آخر چگونه ممکن است دست به چنين کار احمقانهاي بزند و خودکشي کند. ما آرزوهاي زيادي داشتيم و قرار بود بزودي با عقد دائمي زندگي مشترکمان را آغاز کنيم، اما افسوس که... .
جمشيد درخصوص نحوه آشنايي و ازدواج موقتش با سعيده گفت: او در ازدواج اولش موفق نبود و بعد از
8 سال از جمال، شوهرسابقش با داشتن يک دختر 5ساله جدا شد. شش ماه پيش به دنبال پيگيري يک پرونده مالي با او آشنا شدم و همين آشنايي منجر به علاقه و نهايتا ازدواج موقت شد. البته قبلا هم گفتم ما بزودي قصد داشتيم با يک عقد دائمي زندگي جديدي را آغاز کنيم.
جمشيد توضيح داد سعيده جديدا با يک پرونده سنگين روبهرو شده بود و از آنجا که بسيار حساس و زودرنج بود اين پرونده او را بشدت تحت تاثير قرارداده و روحش را آزرده کرده است و باعث افسردگياش شده بود. از طرفي اذيت و آزار شوهرسابقش آن هم به خاطر بچه شرايط روحياش را متزلزل و فکرش را سخت درگير کرده بود.
جمشيد در مورد چگونگي اطلاع از وقوع حادثه هم گفت: قرار بود ساعت پنج بعدازظهر سراغ سعيده بيايم بعد هم برويم بيرون و شام را با هم باشيم. ساعت 16 و 45 دقيقه وقتي رسيدم در بسته بود و هر چه در زدم کسي جواب نداد. با شماره همراهش تماس گرفتم، اما پاسخگو نبود. خيلي نگران شدم بخصوص زماني که صداي زنگ تلفن همراهش را از پشت در ميشنيدم و جوابي نميداد. سراسيمه به اسد زنگ زدم و خواستم سريع خودش را به دفتر برساند، اسد هم با موتور آمد. وقتي در را باز کرد و وارد دفتر شديم با جسد بيجان و خونآلود سعيده روبهرو شديم.
سروان رضواني ساعتي از او بازجويي کرد و آنگاه پاي صحبتهاي اسد نشست. اسد با لهجه توضيح دادکه ساعت حدود16 و 25 دقيقه خانم به دفترآمد. يک ليوان چايي برايشان بردم چون همسرم مريض است از خانم وکيل اجازه گرفتم. ايشان هم گفت شما برو کاري ندارم. من هم دفتر را ترک کردم. داروخانه بودم که آقا جمشيد زنگ زد و گفت، سريع خودت را برسان خانم جواب نميدهد ظاهرا بلايي سر خودش آورده. من هم باعجله خودم را رساندم. وقتي در را باز کرديم ابتدا همه چيز طبيعي بود، اما وقتي در اتاق خانم وکيل را باز کرديم با جسد او روبهرو شديم.
وي در مورد رفتار خانم وکيل گفت، او زن مهربان و بسيار خوشاخلاق و خوشرويي بود. البته در کارش بسيار قاطع بود، اما در عين قاطعيت رفتاري صميمانه و دوستانه داشت. خدابيامرز روح لطيفي داشت در دفترش به روي همه باز بود و با همه مهربان و در عين حال خيلي صبور و بردبار بود.
سروان رضواني در ادامه از نازنين منشي جوان و دو کارشناس دفتر تحقيق کرد. نازنين توضيح داد که قرار نبود خانم به دفتر بيايند. لذا ساعت چهار بعدازظهر طبق معمول هر روز دفتر را ترک کردم. رضا و محسن دو کارشناس دفتر نيز در بازجويي اظهار داشتند که خانم وکيل بسيار پر کار و دقيق بود حتي موقع کار و بررسي پرونده تلفنش را خاموش ميکرد يا به حالت سکوت ميگذاشت تا تمرکزش بهم نخورد، ضمن اينکه رفتارش مودبانه و نسبت به کارش بسيار متعهد بود. آنها هم همزمان با منشي محل را ترک کرده بودند.
آخرين نفري که تحت بازجويي قرار گرفت، جمال همسر اول سعيده بود. او که از ترس و وحشت برخود ميلرزيد و آرام و قرار نداشت. دست و پاشکسته به سوالات سروان رضواني پاسخ داد. وي در قسمتي از اظهارت خود گفت: با اينکه از سعيده جداشده بودم، اما هنوز او را دوست داشتم و به او عشق ميورزيدم. بارها خواستم دوباره زندگي مشترک را آغازکنيم. حتي اين اواخر از او خواهش کردم به خاطر دخترمان رضايت بدهد. راستش خودش هم نرم شده بود و ميگفت فرصت بده که اين اتفاق افتاد و... .
جمال در مورد علت جداييشان هم گفت؛ سعيده عاشق کارش بود و کمتر به خانه و زندگي توجه داشت و از طرفي به رفتار من هم مشکوک شده بود و همين امر باعث شدکه اختلاف ما بيشتر و منجر به جدايي شود.
وي در جواب اين سوال سروان رضواني که آخرين بار کي او را ديدي جواب داد: سه روز پيش. البته ديروز هم تلفني صحبت کرديم. قرار بود چند روزي دخترمان را که پيش من و مادرم است نزد خودش ببرد. سروان رضواني چند سوال ديگر از او کرد و آنگاه رو به ستوان بهرامي گفت: خانم وکيل خودکشي نکرده، بلکه او به قتل رسيده است و آنگاه دستور دستگيري قاتل را داد.
پاسخ معماي قتل پيرزن 77 ساله
قاتل کسي جز «مهين» پرستار مقتول نبود.
دلايل سروان رضواني براي دستگيري قاتل به شرح زير است:
بنا بر اظهارات دختر مقتول، مهين با تلفن همراهش با او تماس گرفته و از آمدن او خبر گرفته بود. اين در حالي بود که ميتوانست از شماره خانه تماس بگيرد. ضمن اينکه تنها او کليد خانه را داشت و از طرفي از مکان پولها و طلاهاي مقتوله اطلاع داشت. علاوه بر اينها، شواهد نشان ميداد قاتل بدون مقاومت وارد خانه شده و مرتکب جنايت شده است. در اين ميان تنها مظنون اصلي همان پرستار مقتوله، «مهين» بود که در بازجويي به قتل به کمک نامزدش اعتراف کرد.
جام جم
110
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۸۰۵۹۱/معمای_پلیسی_قتل_خانم_وکیل را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی: