اشکهاي دختر بچه اي معصوم به نام «ساناز» در دادگاه طلاق!
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۸۷۵۰۹۶۷/اشک_های_دختر_بچه_ای_معصوم_به_نام_ساناز_در_دادگاه_طلاق
خبرگزاري آريا - زن و شوهري که به آستانه طلاق رسيده بودند براي تعيين نحوه پرداخت مهريه، همراه با دخترشان به دادگاه خانواده رفتند. اين درحالي بود که اشکهاي دخترشان نيز نتوانست مانع جدايي والديناش شود.
به گزارش سرويس حوادث جام نيـوز، زن و شوهري که به آستانه طلاق رسيده بودند براي تعيين نحوه پرداخت مهريه، همراه با دخترشان به دادگاه خانواده رفتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در يک صبح بهاري که همه دانشآموزان پشت نيمکت کلاس درس نشسته بودند و براي امتحانات پايان سال آماده ميشدند، «ساناز» 15 ساله، همراه با پدر و مادرش به شعبه 276 دادگاه خانواده آمده بود تا براي يک زندگي تازه آماده شود. لباس مدرسه بر تن داشت و سعي ميکرد آرامش خود را حفظ کند.
ساعتي بعد، پدر و مادرش وارد دادگاه شدند و در مقابل قاضي «غلامرضا احمدي» نشستند. بر اساس اوراق و مستندات پرونده، حکم طلاق آنها چندي قبل صادر شده بود، اما پيش از آنکه براي جدايي به دفترخانه بروند مرد درخواست بررسي مجدد کرده بود تا شايد بتواند مهريه تعيين شده همسرش را در اقساط سبک تري بپردازد.
پدر و مادر ساناز 20 سال پيش بهطور سنتي با هم ازدواج کرده بودند. هر دو از خانوادههاي آبرومند طبقه متوسط بودند. اما يک سال بعد از ازدواج متوجه اختلاف در روحيات و سلايق هم شدند. با اين حال زن و شوهر جوان سعي کردند همديگر را درک کنند و به اختلافات دامن نزنند. در آن سالها پدر ساناز مسئول خريد چند رستوران درمنطقه فرحزاد بود و با وانتي که داشت براي مشتريانش خريد ميکرد. تا اينکه تصادف کرد و دو سال خانه نشين شد.
از آنجا که او بيمه نداشت، بدهي زيادي روي دستش ماند. در اين مدت نيز اختلافات زن و شوهر مثل يک زخم کهنه دهان باز کرده بود. ازسوي ديگر، ساناز تمام تلاشاش را به کار بسته بود تا شاگرد زرنگي باشد و بهانهاي براي دعوا به دست پدر و مادرش ندهد.مدتي بعد پدرش با کار بيشتر، قرض و وام يک رستوران کوچک براي خودش راه انداخته بود. با اين حال ناراحتيهاي دوران بيکاري از پدر ساناز فردي عصبي و پرخاشگر ساخته و مادرش هم فردي افسرده و لجباز شده بود. به همين دليل در خانه آنها هميشه بهانه کافي براي بحث و دعوا پيدا ميشد.
آخرين بار که ساناز، پدر و مادرش را کنار هم ديد شش ماه قبل بود. از روزي که بعد از جشن تولدش کادوها را باز کرد و معلوم شد که هديه مادر گرانتر از هديه پدر است و همين موضوع بهانه دعواي تازهاي شد. همان شب پدر با قهر رفت و ديگر به خانه نيامد. اما برگه دادخواست طلاق خيلي زود به در خانه آمد. ساناز دوست نداشت سايه طلاق روي زندگي آنها بيفتد، براي همين پدر و مادرش را راضي کرد هر سه به مشاوره خانواده و رواندرمانگر مراجعه کنند.
ولي پدرش زير بار نرفت و ترجيح داد با پرداخت مهريه و ديگر حقوق همسرش به زندگي مشترکشان پايان دهد. تا اينکه سرانجام چندي پيش قاضي حکم طلاق را صادر کرد.
در آن صبح بهاري ارديبهشت، در دادگاه خانواده زن و شوهر دور از هم نشسته بودند و ساناز بيرون مانده بود. قاضي احمدي که مشغول ورق زدن پرونده بود، سرش را بالا آورد و رو به پدر ساناز گفت:«طبق رأي صادره شما موظف هستي بابت مهريه 44 سکه طلا بعلاوه مبلغ نقدي که به نرخ روز محاسبه شده، اجرت المثل، نفقه ايام عده و ديگر حقوق همسرت، 14 سکه طلا در ابتدا و مابقي را در 120 قسط مساوي به مدت 10 سال بپردازي. سردفتر هم مکلف است طبق رأي صادره کار طلاق شما را انجام دهد. اما حالا چه شده که درخواست بررسي مجدد داده ايد؟»
مرد که تند تند حرف ميزد، جواب داد:«فکر ميکردم رستورانم با استقبال مشتريها روبهرو ميشود، اما اينطور که پيداست بدهي هايم زياد است و مشتري کم. بايد مدتي صبر کنم تا رستورانم پا بگيرد. براي همين از مادر ساناز خواستم با من راه بيايد که قبول نکرد. حالا ميخواهم شما کمک کنيد.»
قاضي گفت:«شما سه ماه فرصت داريد تا به دفترخانه مراجعه کنيد. اما فکر ميکنم بهتر است برويد سنگ هايتان را وابکنيد و با هم زندگي کنيد شايد اوضاع ماليتان هم بهتر شد و از جدايي صرفنظر کرديد.»
زن خواست چيزي بگويد که مرد فرصت نداد و دوباره گفت:«هيچ فايدهاي ندارد. من ميخواهم همسرم را طلاق بدهم و بدون دغدغه فقط کار کنم. آن وقتي که پولدار و موفق شدم ثابت ميکنم که اين زن قدرم را ندانسته است و...»
قاضي از زن و شوهر پرسيد:«دخترتان چه نظري دارد؟ فکر آينده او را هم کرده ايد؟»
زن با صداي بغض آلود گفت:«اين مرد اسمش را گذاشته پدر، اما شش ماه است از دخترش خبر ندارد...»
و مرد با صداي بغض آلود گفت:«تو حتي اجازه ندادي دخترم را ببينم...»
در اين لحظه قاضي دستور داد ساناز به دادگاه وارد شود. او بعد از ورود کنار مادرش نشست و قاضي براي آنکه فضا را عوض کند، پرسيد:«شنيدم که دانشآموز زرنگي هستي؟ بگو ببينم ميخواهي در آينده چکاره شوي؟»
ساناز گفت:«مي خواهم در رشته حقوق ادامه تحصيل بدهم و در آينده وکيل شوم.»
قاضي دوباره پرسيد:«حالا چرا وکالت؟»
دختر نوجوان از جاي خودش بلند شد، نگاهي به پدر و مادرش انداخت و گفت:«دلم ميخواهد نگذارم هيچ پدر و مادري از هم جدا شوند...»
قاضي گفت:«آفرين. حالا من قضاوت را به شما ميسپارم. به اين زن و مرد چه ميگوييد؟»
ساناز در حالي که آرام آرام اشک ميريخت، گفت:«از آنها ميخواهم به کارهايشان بيشتر فکر کنند.مي دانم که مشکلات مالي داشتند، اما به هر حال هر دو نفرشان مقصرند.ضمن اينکه بايد به فکر من و آيندهام هم باشند. من اگر وکيل باشم سعي ميکنم هر دو را پيش مشاور و روانپزشک بفرستم.»
مادر ساناز در حالي که از بازي دخترش در نقش وکيل قند تو دلش آب شده بود، گفت:«من و ساناز پيش روانپزشک رفتيم اما پدرش نيامد.»
پدر خواست حرفي بزند که قاضي به ميان حرفش آمد و تأکيد کرد که داشتن فرزند باهوش و سالم براي هر پدر و مادري مثل داشتن گنج پرارزشي است که بايد مراقب اين باشند. سپس درباره گذشت و صبوري زن و شوهر در زندگي مشترک حرف زد و در پايان رسيدگي به درخواست پدر ساناز را به ارائه مدارک کافي در ناتواني از پرداخت مهريه و باقي هزينهها موکول کرد.وقتي که ساناز به همراه پدر و مادرش از مجتمع قضايي ونک خارج ميشدند، زنگ مدرسهها خورده بود و دانشآموزان در خيابانهاي اطراف ديده ميشدند. هر کدام از آن بچهها عجله داشتند که زودتر به خانه هايشان برسند، اما ساناز هيچ شوقي براي رسيدن به خانه نداشت.
ايران
110
اين اخبار را از دست ندهيد:
حمله کنندگان به مجلس اهل کجا بودند؟
سر جدا شده عامل انتحاري در حرم امام خميني(ره) +عکس
مظنون حمله تروريستي در حرم امام (ره)+عکس
آن قدر غرق در هوس هاي شيطاني بودم که از ضجه هاي دختران بيشتر لذت مي بردم و با آنان..
تصوير جديد از عامل حادثه تروريستي حرم امام +16
سه داعشي در حادثه تيراندازي مجلس را ببنيد! + عکس
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۷۵۰۹۶۷/اشک_های_دختر_بچه_ای_معصوم_به_نام_ساناز_در_دادگاه_طلاق را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی: