Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-03-28@12:45:17 GMT

مرور شاهکارهاي «واروژان»، نوستالژي موسيقي پاپ

تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۲۱۵۶۶۰۸۷/مرور_شاهکارهای_واروژان_نوستالژی_موسیقی_پاپ

خبرگزاري آريا - ماهنامه هنر موسيقي:

احمد بهمنياري: «واروژها خبانديان» ملقب به «واروژان» در 13 آذر 1325 در قزوين متولد شد. پس از فوت مادرش در دو سالگي به تهران کوچ کرد و سرپرستي او به مادربزرگش سپرده شد. واروژان در هفت سالگي وارد مدرسه شبانه روزي ايتاليايي ها شد و تا پايان کلاس ششم را در آن مدرسه گذارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



پس از تحصيل در هنرستان عالي موسيقي تهران و به دليل علاقه شديد به موسيقي، براي ادامه تحصيل راهي آمريکا شد و در آنجا به مدت سه سال در رشته موسيقي تحصيل کرد. پس از بازگشت به ايران به مدت دوسال به اهواز رفت و در مدرسه ارامنه به تدريس موسيقي پرداخت. پس از آن دوباره به تهران بازگشت. در انجمن فارغ التحصيلان ارامنه، دسته کُري تشکيل داد و مدت ها رهبري آن ها بر عهده داشت.

در سال 1346 و به پيشنهاد «عطاالله خرم» وارد برنامه واريته «آلبوم رنگي» شد و به عنوان نوازنده با اين برنامه همکاري کرد. در سال 1348 به پيشنهاد «منوچهر سخايي» تهيه کننده برنامه شوي «زنگوله ها»، با عنوان تنظيم کننده ارکستر همکاري اش را با اين برنامه تلويزيوني آغاز کرد. در فروردين 1348 نخستين آهنگ اختصاصي واروژان با نام «بدرود» (يا «نفرين بر غم») با شعري از «ايرج جنتي عطايي» و با صداي «ويگن» منتشر شد؛ اما واروژان به واسطه علاقه فراوان به تنظيم، آهنگ سازي را کنار گذاشت و دست به تنظيم ملودي هاي آهنگ سازان ديگر زد.





جالب است که در بازه زماني سال هاي 1348 تا 1351 فقط نام چهار آهنگ از واروژان ديده مي شود، ولي با عنوان تنظيم کننده مي توان نام ترانه هاي بسياري را زير اسم او ذکر کرد.

در سال 1348 واروژان به اتفاق «بابک افشار» و «پرويز اتابکي» کار ساخت موسيقي متن فيلم سينمايي «حسن کچل» ساخته «علي حاتمي» را آغاز کرد. اين فيلم در فرودين ماه 1349 اکران شد. با اين کار واروژان در کنار ساخت آهنگ و تنظيم ترانه، ساخت موسيقي متن فيلم را نيز تجربه کرد.

در سال هاي 1348 تا 1350 واروژان بيشترين همکاري را با «عارف عارف کيا» و خانم «آتشين» با عنوان تنظيم کننده دارد. در بهمن ماه 1349 مجلات هنري خبر برگزاري فستيوال موسيقي المپياد يونان در خرداد 1350 را منعکس کردند و قرار بر اين شد تا ضيا خواننده پاپ با نام کامل «ضيااله عروجي هروي» در اين فستيوال شرکت کند.

براي شرکت در اين فستيوال ترانه اي با نام «دهکده کوچک من» سروده «شهيار قنبري» با آهنگ و تنظيمي ار واروژان ساخته شد و ضيا با اين آهنگ در آن فستيوال شرکت کرد. اين آهنگ به عنوان هفت آهنگ برتر جشنواره، ديپلم افتخار را کسب کرد. اين نخستين موفقيت جشنواره اي براي واروژان محسوب مي شود.

در سال 1350 تنظيم آهنگ «قصه دو ماهي» ساخته بابک افشار را انجام داد و يکي از ماندگارترين آثار موسيقايي را خلق کرد. او در همين سال موسيقي متن فيلم سينمايي «رشيد» ساخته «پرويز نوري» را ساخت و نخستين تجربه موسيقي متن را به شکل انفرادي در يک فيلم سينمايي کسب کند.

در مجموع واروژان در 19 فيلم سينمايي با عنوان سازنده موسيقي متن حضور پيدا کرد و در سال 1351 و در پنجمين دوره جشنواره فيلم سپاس به خاطر ساخت موسيقي متن فيلم سينمايي «صبح روز چهارم» ساخته «کامران شيردل» برنده جايزه بهترين سازنده موسيقي متن فيلم شد؛ اما در شب اهداي جوايز در سالن هتل آريا شرايتون (محل برگزاري مراسم) چضور پيدا نکرد و جايزه اش را چند روز بعد دريافت کرد.

واروژان در سال هاي 1351 و 1352 ضمن همکاري با «حسن شماعي زاده» در تنظيم 20 ملودي با او همراهي مي کند؛ ترانه هايي چون «جاده»، «دو پنجره»، «غريب آشنا»، «من و گنجشکاي خونه»، «کوير»، «دستاي تو» و «مرداب» که همگي سروده «اردلان سرافراز» بودند.

از سال 1352 واروژان تمرکزش را بر آهنگ سازي گذاشت و نخستين آهنگ او در اين سال، «هفته خاکستري» با صداي «فرهاد» بود و در پاييز 1352 واروژان کار ساخت دو آهنگ «دريايي» و «شب شيشه اي» سروده ايرج جنتي عطايي را براي فيلم «ممل آمريکايي» آغاز کرد. اين فيلم در نوروز 1353 اکران شد. در اوايل سال 1353 کار روي ساخت اهنگ «حرف» سروده شهيار قنبري را آغاز کرد که در مردادماه 1353 ضبط و در مهر اين سال پخش شد.

تهيه کننده اين آهنگ خانم «آتشين» بود و در مجموع مبلغ 45 هزار تومان براي ساخت اين اثر هزينه کرد که 30 هزار تومان از اين مبلغ به واروژان رسيد؛ اگرچه به دليل تغيير رويکرد بازار موسيقي از صفحه به نوار، روي هم 12 هزار صفحه از اين آهنگ فروش رفت.

آهنگ «حرف» در نظرسنجي هفته نامه زن روز به عنوان بهترين آهنگ سال 1353 انتخاب شد و واروژان در مصاحبه اي با اين هفته نامه در خردادماه 1354 درباره اين همکاري اين گونه گفته است: «من با شهيار قنبري همکاري و رفت و آمد زيادي دارم. يک روزي شهيار شعري را پيش من آورد که هنوز تکميل نشده بود و من خيلي از آن خوشم آمد و از او خواستم تکميلش کند تا آهنگ روي آن بگذارم. بدين گونه بود که ترانه «حرف» به وجود آمد؛ يعني اول شعرش آماده شد و بعد آهنگ و به طور کلي من فکر مي کنم ساختن آهنگ روي شعر درست تر است؛ چون خودِ خواندن شعر نوعي ملودي دارد که آهنگ ساز بايد به آن توجه کند و در اين صورت شعر خيلي راحت تر به آهنگ چفت مي شود.»

واروژان در ميانه دهه پنجاه به گران ترين آهنگ ساز ايران تبديل شد و نکته مهم در فاصله کوتاه زماني، کسب اين جايگاه است؛ در مهرماه 1349 به خاطر تنظيم ترانه «نمي دوني تو بدون» مبلغ 300 تومان دريافت مي کند و چهار سال بعد براي ساخت آهنگ و تنظيم ترانه «حرف» 30 هزار تومان!

در ادامه واروژان در سال 1354 موسيقي متن سريال «سلطان صاحبقران» ساخته علي حاتمي را با به کارگيري ارکستراسيون بر مبناي سازهاي کلاسيک ايراني ساخت. واروژ در سال 1355 ضمن همکاري با کانون پرورش فکري کودکان به تنظيم 10 قطعه موسيقي فولکلور ايراني با صداي «پري زنگنه» آلبومي به نام «آوازهاي محلي» پرداخت.

در شهريورماه 1356 و در روزهايي که واروژان در حال کار روي ساخت موسيقي متن فيلم «بر فراز آسمان ها» بود به دليل عارضه قلبي در بيمارستان جم تهران بستري شد و در نهايت ساعت هشت صبح روز 26 شهريور 1356 و پس از 13 روز بستري در آن بيمارستان درگذشت.




همراه با التهاب لحظه هاي واروژان

ويگن داوودي: استوديو پاپ نويدبخش فصل تازه اي از موسيقي «واروژان» بود؛ هنرمندي پاک با نبوغي بي بديل که ذائقه اي متعالي و دانشي عميق را به هم آميخته بود تا ناجي قلب موسيقي نوين ايران باشد. او که تحقق ايده هاي خلاق و منحصر به فرد خود را در گروه بهره مندي از تجهيزات صدابرداري روز دنيا مي دانست رخت هر جنگ را پوشيد؛ در کنار من ايستاد و از هيچ کمکي دريغ نکرد تا استوديو پاپ جان بگيرد و قاصد شکفتني نو باشد.

موسيقي تفسير مي شد تا من شنواي کلام آخرين واروژان باشم و با انديشه و تعمقي که در وراي تک تک نت ها قرار داشت براي انتقال هرچه بهتر شاهکارهاي موسيقي او به آغوش بي دغدغه نوار مغناطيسي آشنا شوم. زمان معراج سپيده فرا رسيد. واروژان از ميان ما رفت و امروز صيانت از هنر پاک او، بار امانتي است که من به واسطه سال ها دوستي عميق و آشنايي با تفکرات، روحيات و دغدغه هاي آن عزيز از دست رفته بر دوش خود احساس مي کنم و تلاش براي عرضه هرچه بهتر آن دسته از آثارش که هرگز اجرا نشدند يا در اثر ناملايمات زمانه دستخوش تغييرات اجباري شدند و آن طور که روحيه آرمان گراي او مي طلبيد به گوش مردم نرسيدند را وظيفه اي مهم مي دانم که تحقق آن نيازمند ياري صادقانه هنرمندان عرصه موسيقي است.

در اين زمان که موسيقي پاپ ايران تولد فاجعه را تجربه کرده و روز به روز از ارزش هنري آن کاسته مي شود، بر آن شدم تا با انتشار شرح و تفسير برخي آثار واروژان، جلوه اي ديگر از باارزش ترين گنج موسيقي ايران عرضه کنم تا از يک سو هنرمندان عرصه موسيقي را هرچه بيشتر با تفکر، حساسيت و ظرافتي که او در تلفيق شعر و موسيقي به کار برده آشنا کرده باشيم و از سوي ديگر در جهت شناساندن هرچه عميق تر لايه هاي موسيقي واروژان به دوستداران و مخاطبانش قدمي هر چند کوچک برداشته باشم.

1. رقص برگ ها (آهنگ ساز و تنظيم کننده: واروژان، ترانه سرا: ايرج جنتي عطايي، خواننده: عارف)

سال هاست که در فکر تکميل زندگي نامه هنري واروژان هستم، خوشحال مي شوم از نخستين اثري که ساخته و هيچ موقع هم درباره آن صحبتي نکرده، من با احترام زياد ياد کنم. به گفته بسياري آهنگ «بدرود» با صداي «ويگن»، نخستين اثر او بودم. نواري از آن دوره داشتم که گوينده راديويي آن را به نام «نفرين بر غم» معرفي مي کند که بعدها به نام «بدرود» تغيير کرده است.

در ادامه آن نوار قطعه اي بود به نام «رقص برگ ها» که گوينده، آهنگ ساز آن را واروژان اعلام مي کند. احتمالا هر دوي اين آهنگ ها در سال 1347 ضبط شده اند. پس از دقت زياد مطمئن شدم اين آهنگ «رقص برگ ها» را به دوستداران واروژان تقديم کنم؛ چرا که فکر مي کنم به جز در آن برنامه راديويي در هيچ جاي ديگري پخش نشده.

براي ضبط آهنگ ها در آن زمان تمام ارکستر مي بايست با هم اجرا مي کردند. در نتيجه رهبر ارکستر مي بايست با هم اجرا مي کردند. در نتيجه رهبر ارکستر از اشکالات کوچک نوازندگان صرف نظر مي کرد تا بتواند آهنگ را تمام کند. براي بعضي سازها ميکروفون گذاري نشده و به همين دليل صداي آن سازها از ميکروفون ديگري شنيده مي شود. هنوز ارکستر کامل نبوده است و جالي خالي سازهاي زهي احساس مي شود.

احساس ديگري هم وجود دارد، آن هم اشتياق فراوان به ثبت کارهاي ماندگار، عرصه هنري آن زمان در حال شکل گيري خيز بلند براي ساختن يک دوره طلايي بي مانند بود.

آهنگ واروژان رنگ و بوي تحصيل کرده خارجي را دارد؛ گويي بعد از دو سال آموزش موسيقي در اهواز و اجراي چندين کنسرت گروه کُر هنوز عرق فرنگ خشک نشده، آن را ساخته و تنظيم کرده است. با شنيدن اين قطعه، بي ترديد تبلور يکي ديگر از هنرمندان تحسين برانگيز آن زمان را تاييد خواهيد کرد. خواننده اي جوان و بااستعداد؛ «عارف» که يکي از پايه هاي محکم دوره طلايي بوده، آثار ماندگاري از خود به جا گذاشته، به همين دليل نامش براي هميشه در تاريخ هنري ايران درخشان است.

2. «بوي خوب گندم» (آهنگساز و تنظيم کننده: واروژان، ترانه سرا: شهيار قنبري، خواننده: داريوش)

«بوي خوب گندم» شرح گلايه هاي مرد کشاورزي است که طاعون استعمار و تبعيض بر قبيله او هجوم آورده و بيگانه حاصل کشت و کارش را به تاراج برده است. اورتور اين ترانه فضايي وهم آلود دارد که در آن صداي کُر سوپرانو با ارکستر مي آميزد و در حالي که مرثيه گوي مظلوميت و رنج کشاورز جوان است، براي به خواب رفتن او لحني لالايي گونه به خود مي گيرد. ارکستر در اورتور مي کوشد کشاورز ستم ديده را به عالم خواب و رويا ببرد تا شايد در فضاي بي وحشت و هراس، لب به گلايه بگشايد و خود را تسکين بخشد. در انتهاي اورتور، موسيقي همچون چشمي که تسليم خواب مي شود، رفته رفته از حرکت مي ايستد و با کند شدن ريتمپيانو، گويي پلک کشاورز بي هيچ مقاومتي بسته مي شود و خواب او را فرا مي گيرد.

اورتور با يک آکورد مينور 6 که به صورت آرپژ اجرا مي شود و فضا را براي گفتن همه ناگفته ها مهيا مي کند، به کلام خواننده پيوند مي خورد. کشاورز، اجنبي را مخاطب قرار مي دهد و با صدايي کم رمق، تمام رنج و درد خود را در کلام «بوي گندم مال من هرچي که دارم مال تو، يه وجب خاک مال من هرچي مي کارم مال تو» خلاصه مي کند.





ابوا و فلوت بر مظلوميت کشاورز ناله سر مي دهند و موسيقي با پاساز صعودي ويلن ها بر تکرار حرفي که مرد سال ها در حسرت گفتن آن بوده، اصرار مي ورزند. ترجيع بند با حمايت بيشتر از جانب ويلن ها تکرار مي شود و اين بار ارکستر با تمرکز روي ريتم از التهاب خود مي کاهد؛ اما مسافر شهر فرنگ، بار ديگر مخاطب اعتراض مرد مشرقي قرار مي گيرد تا با همدردي ابوا و فلوت اين بار شعر «شهيار قنبري» سياهي تن بي رمق و تاول زده رعيت را در مقابل سرخيِ تن مخملين اربابيِ پوست پلنگ پوشيده قرار دهد.

در ادامه، صداي فلوت فرصتي براي فروخوردن بغض و گرفتن نفسي دوباره به کشاورز مي دهد تا ترجيع بند بار ديگر تکرار شود و به دنبال آن ترانه از تجاوز و زياده خواهي ساکنان جنگل آهن، پرده بردارد. خشم مرد طغيان مي کند و ارکستر در استقبال از اوج ترانه، با قدرت تمام، مارش آماده باش جنگ را سر مي دهد. کشاورز در برابر مرد ترمه قبا قد علم مي کند و براي فرياد عليه دستاني که همواره با تبرِ زور ريشه سخت آزادي خواهي را قطع کرده، از مقدسات نيرو مي گيرد. واروژان، هم زمان با اجراي واژه «دعا» بر طنين صداي خواننده مي افزايد و در حالي که ويلنسل ها صداي اره شدن درختان تداعي مي کنند، فضاي رعب و وحشت بر ارکستر حاکم مي شود.

موسيقي در پي فرياد بي ثمر رعيت، چون عکس قلبي که بر درختي حک شده، از تپش مي ايستد و ارکستر در حالي که پرده از چهره ويران ديار استعمارزده بر مي دارد، به استقبال ترجيع بند مي رود. اين بار اصالت و غرور کشاورز است که همچون خوني در رگ او مي جوشد و مرثيه ابوا بر مظلوميت و پاکي تني زخم خورده را به انقلاب ارکستر، دوبل شدن ريتم و تغيير لحن خواننده براي فرياد بي رمق «بوي گندم مال من، هرچي که دارم مال تو، يک وجب خاک مال من، هرچي مي کارم مال من» مبدل مي کند.

آواي کُر سوپرانو که ديگر مرثيه گو نيست و با کشاورز همصدا شده، با نواي پيانو که باراني لطيف و پربرکت را نويد مي دهد، پيوند مي خورد و در پايان، صداي شرشر آبي که از سقف اتاقي ويران فرو مي ريزد و مي رود تا بر تن خاک تشنه جاري شود، کشاورز را براي کار و تلاشي دوباره بيدار مي کند.

«بوي خوب گندم» هيچ گاه آن طور که دلخواه واروژان بود ضبط نشد. اين ترانه براي نخستين بار در استوديو الکوردوبس اجرا شد که با بروز مشکلاتي در صدابرداري، ضبط آن متوقف شد. کنترل لِول شش ساز بادي که در استقبال از اوج ترانه، آماده باش جنگ را فرياد مي زد، کاري غيرممکن به نظر مي رسيد و گويي بار موسيقي بر دوش تجهيزات نه چندان حرفه اي ما سنگين مي کرد. پس از تکرار ناکامي ها در استوديويي ديگر، واروژان به دليل ضعف سيستم صدابرداري و فضاي نامناسب استوديوهاي آن زمان، مجبور به حذف پارت بادي ها و ايجاد تغييراتي اساسي در پارتيتور شد و براي ضبط نهايي مجددا به استوديو الکوردوبس بازگشت.

اگرچه رويارويي با مشکلاتي از اين دست منجر به تاسيس استوديو پاپ و ورود مدرن ترين تجهيزات صدابرداري به ايران شد، ولي مشغله فراوان هيچ گاه فرصت ضبط دوباره ترانه «بوي خوب گندم» را به ما نداد. يکي ديگر از دغدغه هاي واروژان استفاده از سازي بومي، نظير ني به جاي فلوت بود که اين هم به دلايلي محقق نشد و ترانه به صورتي که امروز مي شنويد ضبط و ارائه شد.

اما پس از گذشت سال ها همچنان تن جاودانه هاي واروژان، زخمي دست ناکامي ها و بدنظري هاست و اجراي اين آثار به گونه اي که «همه» ظرافت هاي موسيقي آن عزيز را در خود داشته باشد، آرزويي است که هنوز هم برآورده نشده است. با هرکه هست و هرکه نيست براي به حقيقت پيوستن اين آرزو همراه و همصدا خواهم بود...

3. «اي رسيده از راه» (تنظيم کننده: واروژان، ملودي: سياوش قميشي، ترانه سرا: ايرج جنتي عطايي، خواننده: عارف)

کيفيت کار واروژان در تنظيم آثار ديگر آهنگ سازان هيچ گاه پايين تر از کيفيت تنظيم ساخته هاي خودش نبود. او ايده ترانه سرا و آهنگ ساز را جمع مي کرد و در چهارچوب تفکر خودش و با در نظر گرفتن ظرافت هاي تلفيق شعر و موسيقي طوري درهم مي آميخت که به نظر مي رسد هنر تنظيم، تمام بار آهنگ را بر دوش مي کشد.

روز ضبط، واروژان نگران تنظيمي بود که براي اين آهنگ تنظيمي بود که براي اين آهنگ نوشته و اين دغدغه را داشت که آيا چيزي که در فکرش بود کاملا تحقق پيدا مي کند يا نه؟ پس آهنگ را براي من به اين شکل تشريح کرد: «فکر کن با شنيدن صداي زنگ، اقدام به باز کردن در مي کني و ناگهان يکي از صميمي ترين نزديکان خود را که از راه دوري رسيده مي بيني. اين آهنگ شرح سوال و جواب هاي بي کران و خوشحالي ناشي از چنين ديداري است...»

با اين توضيحات من راه حل را در آن ديدم که از سيستم استريو استفاده کنم و دو طرف اين ديدار را دو باند راست و چپ در نظر بگيرم. مثل هميشه واروژان محتواي شعر را در نظر گرفته و آهنگ را با ريتمي تند، شاد و سرشار از عشق شروع مي کند. در بين خبرهاي داغ، سازهاي بادي سوال «ديگه چه خبر» را با عجله تکرار مي کنند و ويلن هاي يک، دو، سه و چهار براي نمايش صحنه پرسش و پاسخ بي امان دو طرف، به صدا در مي آيند.

ويلنسل ها گاهي در مواجهه با خبرهاي بد اظهار همدردي مي کنند و سازهاي زهي در زمان سوال هايي که جواب آن ها در نگاهي پر از تاسف و خاموشي حل شده سکوت مي کنند تا جاي خود را براي اجراي نغمه هاي اندوهگين به سازهاي بادي بسپرند.

به همه کساني که در پي ظرافت هاي آثار واروژان هستند و گوش موسيقي حساسي دارند توصيه مي کنم اين قطعه را با معيارهاي صداي استاندارد استريو گوش دهند.

4. «پوست شير» (آهنگ ساز و تنظيم کننده: واروژان، ترانه سرا: ايرج جنتي عطايي، خواننده: ابي)

اين آهنگ نخستين همکاري واروژان با «ابي» است که براي فيلم «ذبيح» به کارگرداني «محمد متوسلاني» آماده و در سال 1353 ضبط شد. آهنگ با اورتوري ملايم همراه با سازهاي زهي و پيانو شروع مي شود تا مخاطب را براي رهايي و اميد به پرواز آماده کند. بعد با ساز فلوت نغمه اي که پرنده ها در موقع پرواز سر مي دهند، پرواز شروع مي شود. ريتمي که بعد از اورتور شنيده مي شود با ريتم حرکت پرندگان هماهنگي دارد و سازهاي زهي هم حرکت هاي پرندگان را تداعي مي کند.

واروژان ترجيع بندي را که در ابتداي آهنگ براي آماده شدن پرواز استفاده کرده بود بعد از نخستين اوج و در ميانه آهنگ براي پس زدن موانع و بيشتر اوج گرفتن به کار گرفته و همين ترجيع بند را براي دور شدن و پايان اين آهنگ استفاده کرده است.




5. «شام آخر» (آهنگ ساز و تنظيم کننده: واروژان، ترانه سرا: شهريار قنبري، خواننده: ستار)

اين آهنگ براي فيلم «شام آخر» به کارگرداني شهيار قنبري ساخته شده است. آهنگ در وصف از دست دادن بانويي است که شخصي تمام هستي خود را مديون او مي داند و فکر مي کند شايد اين شام آخرش باشد. واروژان آهنگ را با منطق تداوم زندگي با تمام فراز و نشيب هايش ساخته و تنظيم کرده است که ريتم ثابتي از لحظه تولد تا مرگ دارد.

آهنگ را خيلي لطيف و ملايم با ويلن ها، پيانو گيتار شروع مي کند؛ ولي قبل از آخرين نفس زندگي با ريتم پيانو که تداوم زمان و ساعت را تداعي مي کند، ادامه مي دهد و تا آخر آهنگ هم اين ريتم حفظ مي شود. در ادامه اين لطافت، به منظور نوازندگي روي دارم، از براش استفاده کرده و از سازهاي بادي براي اين آهنگ بهره نبرده است و سعي کرده تاسف هاي از دست دادن يک عزيز را به کمک سازهاي زهي بيان کند.

واروژان آهنگ را در سه مرحله به اوج مي برد؛ نخست در وقوع معراج سپيده (بانو) است که به کمک سازهاي زهي توصيف شايسته اي براي او کرده، دومين اوج براي آرزوهاي تداوم زنده ماندن است و در مرحله سوم قبول فقدان کسي در زندگي است؛ ولي تمام اين اتفاق ها نمي تواند در تداوم ريتم زندگي تغييري دهد؛ همان طور که ترجيع بند شعر شش بار تاکيد مي کند، زندگي بايد ادامه پيدا کند و آهنگ هم با همان ريتم و لحني که شروع شده بود، به پايان مي رسد.

6. «عشق من عاشقم باش» (آهنگ ساز و تنظيم کننده: واروژان، ترانه سرا: ايرج جنتي عطايي، خواننده: داريوش)

ترانه «عشق من عاشقم باش» که براي فيلم سينمايي «علف هاي هرز» ساخته شد، تفسير همان «طلوع خوب خوشبختي» است که در ديگر ترانه فيلم («برادر جان») انتظار آن مي رفت؛ ترانه اي پرشور براي «روز عاشق شدن» و تجربه «از عشق زنده بودن».

واروژان اين بار فضاي مد ماژور را برگزيد تا خواب عاشقانه را تعبير تازه کند و روايتگر عشقي اميدآفرين براي رسيدن به فردا باشد. ارکستر با لحني پرشور و شعف مقدمه اي کوتاه براي ترانه مي سازد و سازهاي بادي با نويد طلوع خوشبختي در تلاشند تا پشت سرماي روز و شب غربت را بشکنند و فضاي موسيقي را براي تفسير سرخوشي و بي قراري کهنه حديث عشق، به خواننده بسپارند. در اوج ترانه، بادي ها «عشق من» را فرياد مي زنند و درچنين هياهويي زهي ها ناز و نياز عشق را تداعي مي کنند.

ترانه «عشق من عاشقم باش» موقتا براي استفاده در فيلم ضبط شد؛ اما «داريوش» که روزهاي پرکاري را سپري مي کرد و با حساسيت هاي واروژان در تلفيق شعر و موسيقي نيز به خوبي آشنا بود، پيشنهاد کرد بعد از نيمه شب و در فضايي کاملا آزاد و بي دغدغه براي ضبط نهايي اين ترانه به استوديو بيايد. گرچه انجام اين ايده به قيمت حضور نداشتن آهنگ ساز در زمان ضبط تمام مي شد، واروژان که احترام زيادي براي خواننده قائل بود متواضعانه پذيرفت و ضمن چند توصيه براي هر چه بهتر ضبط شدن کار، اين آهنگ را همچون امانتي به من و داريوش سپرد.

تاکيد دقيق روي بخش هاي مختلف واژه ها و ايجاد نسبت درست بين سکوت خواننده و کشش حروف صدادار ترانه، اهميت فراواني براي واروژان داشت. او معتقد بود بايد نهايت دقت به کار گرفته شود تا کلمات به کمک حس خواننده تا حد امکان باورپذيرتر اجرا شوند و معني واژه ها تحت تاثير لحن خواننده تغيير نکند.

براي مثال در اجراي جمله چهار سيلابي «عاشقم باش»، تاکيد ناخواسته خواننده روي بخش سوم (قَم) از نظر واروژان نگران کننده بود؛ چرا که در اين صورت «عاشقم باش»، آش غم باش!!! شنيده مي شد و مفهوم ترانه از بين مي رفت.

در نهايت با بهره مندي از توصيه هاي واروژان و درک حساسيت کار از طرف خواننده، «عشق من عاشقم باش» حدود ساعت پنج صبح يک روز پرخاطره تنها با حضور من و خواننده در استوديو پاپ به نوار هشت تراک سپرده شد و در تاريخ موسيقي ايران ثبت شد.

7. «شب زده» (آهنگ ساز و تنظيم کننده: واروژان، ترانه سرا: زويا زاکاريان، خواننده: ابي)

ترانه «شب زده» که براي فيلم سينمايي «سلام تهران» ساخته شد، روايت کوچ جوانان صادق و ساده روستايي به شهرهاي بزرگ است. موسيقي با صداي پيوسته ويلن ها که تاريکي ممتد و سکوت شب را تداعي مي کنند، آغاز مي شود و هم زمان، صداي سنتور که نماد اصالت عزيز بومي است و رفته رفته حالتي بي قرار به خود مي گيرد، شنيده مي شود.

گيتار، مرد خسته از شب را بر اسب غربت مي نشاند و ارکستر را در مسير پاپ قرار مي دهد. گيتار بيس با دو نت از گسترش، عظمت و شکوه شهر پرده بر مي دارد و به سازهاي زهي ارکستر که در اين زمان لحني هشدارگونه به خود مي گيرند، مي پيوندد تا چهره اي تمام عيار از شهري که سوار بي پروا و آرزوهايش را به کام خويش مي خواند، ارائه دهد.

سنتور که هر از گاهي خودنمايي مي کند و با يادآوري اصالت و غرور جوان مسافر براي حفظ دار و ندار او در تقلاست، با فريادي بلند، موسيقي را روانه اوج مي کند. ارکستر که در اوج قطعه دلسوزانه مي کوشد تا مانع پرکشيدن پرنده عاشق شود و مصرانه در تلاش است چهره واقعي خزان خوش آواز را آشکار کند، در مواجهه با جماعت «محزون» به رسم همدردي از تقلاي خود مي کاهد و در زمان دعوت به «باهم» بودن جاني دوباره مي گيرد و با تلاشي پراميدتر به استقبال خورشيد مي شتابد؛ اما عزيز بومي رهسپار است و تنها مي توان دعايي بدرقه راه او کرد.

سنتور آخرين تمناي خود را به دست تواناي استاد «فرامرز پايور» فرياد مي زند که البته بي جواب است و موسيقي بدون لزوم صعود به اوجي ديگر پايان مي پذيرد. کلام شاعر که روي اتود اوليه آهنگ نوشته شده بود، دغدغه اصلي واروژان است و او مي کوشد ارکستراسيون را در متعالي ترين شکل خود براي تفسير واژه هاي ترانه به خدمت بگيرد.




8. «گهواره» (آهنگساز و تنظيم کننده: واروژان، ترانه سرا: زويا زاکاريان، خواننده: آتشين)

اين دومين آهنگ فيلم «نازنين» (به کارگرداني «عليرضا داوودنژاد») است که به دليل حذف بخش هايي از فصل انتهايي آن در کپي هاي موجود اثري از اين آهنگ وجود ندارد و فقط موسيقي بدون کلام آن در صحنه اي از فيلم شنيده مي شود.

موسيقي با ريتم حرکت گهواره و با اعتراض شروع مي شود و فرياد سازهاي بادي هم بر آن تاييد مي کنند. صداي زنگ هاي گهواره که به وسيله سنج زده مي شود و به کمک سازهاي زهي مسير آهنگ و ما را به دوره اي که هيچ وقت نمي تواند يادمان باشد، مي برند؛ دوره اي بي دغدغه همراه با آرزوهاي خيالي.

نت هاي گيتار و پيانو هم روياهاي پاک، بزرگ شدن و رسيدن فصل مادرشدن را به خوبي تداعي مي کنند. با تغيير ريتم، تلخي هاي زندگي را لمس مي کنيم و متوجه مي شويم چقدر ساده با يک باد تمام آرزوهاي ما از هم مي پاشد. ديدگاه واروژان تنها وحشت باد نيست، بلکه گردبادي ويرانگر است که ويلن ها آن را اجرا مي کنند.

با تغيير ريتم، آهنگ وارد اوج مي شود؛ ولي با حرکت گهواره و با خواهش از مادر براي به آغوش گرفتن و نوازش ارکستر واروژان هم گويي تعبير خوابي را به گوش ما مي رساند. پس از اوج، آهنگ ريتم نخست را تکرار مي کند و اين بار از مريم مقدس مي خواهد که مادر را در برابر رگبارهاي هراس و بي پناهي حمايت کند. ويلن ها هم قسمت وحشت باد را تکرار مي کنند و آهنگ قبل از اوجي ديگر به پايان مي رسد. اين اثر مبيّن نبوغ هنري کم نظير آهنگ ساز، ترانه سرا و خواننده است.

9. «اسکله» (تنظيم کننده: واروژان، آهنگ ساز: پرويز اتابکي، ترانه سرا: علي کامراني، خواننده: نلي)

تنظيم واروژان براي اين آهنگ مي تواند همدردي با عاشقي باشد که شب ها با حس پاک براي ديدن دلداده به اسکله مي رود. آهنگ در زمان غروب دريا با امواج ريز که صداي آن توسط ويلن ها از دور به گوش مي رسد، شروع مي شود و ارکستر به استقبال عاشقي که در انتظار ورود يار به ساحل مي آيد، خوشامد مي گويد. صداي ساز کلاوسن که درخواست شده از سوي واروژان بود با اضافه کردن پونزهاي فلزي روي نمدهاي پيانو ميسر شد.

عاشق وارد اسکله مي شود و دلتنگي هايش را بازگو مي کند. بعد از خواندن چند بيت لحن ارکستر مي رود تا خبر ورود کشتي به اسکله را اعلان کنند و در اوج آهنگ، سازهاي بادي با صداي بوق کشتي يکي مي شوند تا به عاشق اطمينان دهند کشتي وارد اسکله مي شود. ديدن يار نزديک مي شود و عاشق سعي مي کند از واژه هاي عاشقانه بيشتري استفاده کند؛ ولي خبري از يار نيست.

خواننده مي خواهد نااميدي با صداي بغض آلود تنهايي را مثل سنگ به دريا بسپارد و ويلن ها هم ترسيم کننده امواج ريزي دايره وار هستند که از برخورد تکه سنگ با آب درست مي شوند. خواننده ادامه مي دهد، ولي صداي سازهاي بادي نشان از ورود کشتي ديگري مي دهند تا شايد اين بار ديدن معشوق ميسر باشد؛ اما شانس ياري نمي کند. گويي سنگ تنهايي را بايد به دريا انداخت تا ويلن ها آن قدر امواج دايره وار را تکرار کنند تا محو شوند؛ پس، موسيقي تسليم مي شود و به پايان مي رسد.

در تمام طول اين آهنگ صداي آرام دريا به وسيله سازهاي زهي شنيده مي شود؛ امواج کوچک و بزرگ در زمان هاي مختلف حتي در اوج آهنگ، ويلن ها يا ويولاها يا گاهي هم کنترباس ها يادآور صداي امواج دريا هستند.


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۶۶۰۸۷/مرور_شاهکارهای_واروژان_نوستالژی_موسیقی_پاپ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی: