Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-20@08:55:27 GMT

امير دريادار سياري در گفتگو تلويزيوني مطرح کرد: ساخت زيردريايي‌هاي هسته‌اي در مرحله تحقيقات است/پاسخ ناو نيروي دريايي ايران به دلسوزي ناو آمريکايي/ ديگران کمک نمي‌کردند، عراق بيش از 6 ماه توان جنگ نداشت

تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۲۱۹۳۵۰۸۵/امیر_دریادار_سیاری_در_گفتگو_تلویزیونی_مطرح_کرد_ساخت_زیردریایی_های_هسته_ای_در_مرحله_تحقیقات_است_پاسخ_ناو_نیروی_دریایی_ایران_به_دلسوزی_ناو_آمریکایی_دیگران_کمک_نمی_کردند_عراق_بیش_از_۶_ماه_توان_جنگ_نداشت

خبرگزاري آريا - ما تا زمان دفاع مقدس، بعد از دفاع مقدس تا 1370 اصلا زيردريايي نداشتيم و زيردريايي نمي‌شناختيم و در جنگ زيردريايي نداشتيم. ما سال 70 به زيردريايي دسترسي پيدا کرديم.
سرويس سياست مشرق - ويژه برنامه دست خط به مناسبت هفته دفاع مقدس امشب ميزبان يکي از اميران سرافراز ارتش جمهوري اسلامي ايران بود؛ کسي که تجربه سنگين جنگ را داشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جنگ تن به تن در خرمشهر را در دوران مقاومت بيش از 30 روزه خرمشهر و همچنين مجروحيت در عمليات ثامن‌الائمه در شکست حصر آبادان را داشته اند. کسي که تلاش‌هاي بسيار در عرصه نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران داشته است و الان هم مدتي است فرماندهي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران را برعهده دارد.
مهمترين محورهاي مطرح شده در گفتگو با امير دريادار سياري به شرح زير است:
*ساخت زيردريايي‌هاي هسته‌اي در مرحله تحقيقات است
*بيش از 250 مورد با دزدان دريايي برخورد کرده‌ايم
*به کشتي آمريکايي هم کمک کرديم
*روايت پاسخ ناو نيروي دريايي ايران به دلسوزي ناو آمريکايي
*اسرائيل در حدي نيست که با ما درگير شود
*«برجام» براي ما نظامي‌ها تفاوتي ندارد
*تا پايان سال، ناوهاي پيشرفته‌تري توليد مي‌شود
*در شصت و هفتمين روز جنگ، نيروي دريايي عراق را شکست داديم
*ديگران کمک نمي‌کردند، عراق بيش از 6 ماه توان جنگ نداشت
*نظام هر تصميمي درباره يمن بگيرد، اقدام مي‌کنيم
****
در ادامه مشروح گفتگو محمدحسين رنجبران با امير دريادار سياري از نظرتان مي‌گذرد:

در خدمت امير دريادار حبيب الله سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، هستيم که ايشان هميشه تاکيد دارند بگوييد نيروي راهبردي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران؛ درست است؟
سياري: بله، عرض سلام خدمت شما و همه بينندگان عزيز دارم.
س: از نيروي دريايي چه خبر؟ اين چند وقت مي‌گويند يک مقدار اصطکاک با آمريکايي‌ها بيشتر شده است، درست است؟
سياري: بله ما در بحث دريا به هيچ عنوان اجازه نمي‌دهيم کسي به مرزهاي دريايي ما نزديک شود. مستحضر هستيد دريا شرايطش فرق مي‌کند. ما آب‌هاي سرزميني را داريم، آب‌هاي منطقه نظارت را داريم، آب‌هاي منطقه انحصاري اقتصادي را داريم، آب‌هاي آزاد را داريم؛ اينها پشت سرهم قرار مي‌گيرد ولي آنجايي که حاکميت ما قطعي است و ما نبايد اجازه بدهيم کسي به مرزهاي سرزمين ما نزديک شود، آب‌هاي سرزمين و منطقه نظارت ما است که ما با جديت حفاظت و حراست مي‌کنيم و اگر کسي بخواهد به سمت اين آب‌ها نزديک شود قطعا ما اخطار و تذکر مي‌دهيم.
س: آخرين اخطاري را که داده‌ايد کي بوده است؟
سياري: مربوط به اين لنچي بود که مربوط به ما بود و در آب‌هاي منطقه نظارت تقريبا برايش مشکل به وجود آمده بود، در حال غرق شدن بود و تقاضاي کمک کرده بود. برابر قوانين حاکم بر دريا اگر يک شناوري در عرصه دريا برايش مشکلي به وجود بيايد، اين روي سامانه ارتباطي‌اش در خواست کمک مي کند و هر کشتي که نزديک باشد بايد به او کمک کند.
اين لنچ ما تقاضاي کمک مي‌کند؛ ناو بيگانه نزديک بوده و براي کمک مي‌آيد، اما چون اين لنچ در نزديکي مرزهاي آبي ما بوده ما اينجا حساسيت نشان مي‌دهيم که حتي به قصد کمک هم آن اجازه نداشته باشد که به مرزهاي ما نزديک شود چرا که ما خودمان در کمترين زمان ممکن، ضمن اينکه به او اخطار داديم به آب‌هاي ما نزديک نشود، خود ما درمنطقه حضور پيدا کرديم و لنچ را نجات داديم و آورديم.
س: الان ما نيروي دريايي ما در آب‌هاي آزاد تا کجاها پيش رفته است؟
سياري: الان ما افتخار داريم که ظرف چند سال گذشته در اجراي تدابير فرمانده معظم کل قوا از سمت جنوب شرق آسيا تا اقيانوس آرام، درياي جنوبي چين تا اقيانوس آرام دريانوردي کرديم، به سمت جنوب تا قاره آفريقا را دور زديم و در اقيانوس اطلس حضور پيدا کرديم و از سمت غرب هم، خليج عدن و باب‌المندب و درياي سرخ را کانال سوئز و مديترانه تا نزديکي تنگه جبل الطارق دريانوردي کرديم. پنج ماه دريانوردي بدون اينکه نيازي داشته باشيم از جايي پشتيباني بشويم يا نيازي داشته باشيم براي تعميرات در جايي پهلو بگيريم، چون متکي به توانمندي خودمان هستيم.
س: يک مطلبي از شما خواندم؛ اينکه وعده داده بوديد ما به زودي تا 12 مايلي ساحل آمريکا هم خواهيم رفت؟
سياري: اول در مورد 12 مايل بگويم که 12 مايل آب‌هاي سرزميني هر کشوري مي‌شود که ما الان مي‌گوييم کسي حق ندارد، وارد آب‌هاي سرزميني شود. حاکميت آنجاست، مرز ما انجاست. در آب‌هاي منطقه نظارت هم هست اما عبور و مرور بي خطر در بعضي جاها مجاز است که قوانين خاص خودش را دارد، اما اين 12 مايلي که ما گفتيم مرزي است که ديگر کسي نبايد نزديک شود مگر با اجازه باشد.
به محض اينکه اين مطلب را ما عنوان کرديم، ديديم که کاخ سفيد موضع‌گيري کرد. گفت که اينها نمي‌توانند آنجا دريانوردي کنند، تجهيزات‌شان محدود است، فقط مي‌توانند در منطقه خودشان دريانوردي کنند. روي موضع‌گيري که رئيس ستاد ارتش امريکا انجام داد بلافاصله کارشناسان رسانه‌اي دست به کار شدند و موضع‌گيري‌هاي مختلفي انجام دادند.
يکي آمد نقشه‌اي کشيد؛ يک خطي از بندرعباس به طرف مديترانه و جبل الطارق تا سواحل غربي اقيانوس اطلس کشيد و عنوان کرد که اين 9500 مايل است که تقريبا 20 هزار کيلومتر مي‌شود و نيروي دريايي راهبردي ارتش جمهوري اسلامي ايران، توانمندي طي اين مسافت را ندارد و نمي‌تواند در اينجا دريانوردي انجام دهد بنابراين ما اين را خيلي جدي نمي‌گيريم.
س: چه توانمندي مي خواهد؟
سياري: توانمندي داشتن يگان شناور مناسب، سابقه و تجربه دريانوردي، مهارت خودب امکانات لازم روي شناورها که در همه ابعاد جواب بدهد؛ بحث دريانوردي، درياي خراب، مبارزه با امواج ارتباط رادار، سونار، توانمندي خود يگان شناور ابعاد مختلفي است که شما بايد در اختيار داشته باشيد تا بگوييد من 20 هزار کيلومتر را ميروم و 20 هزار تا هم بر مي‌گردم آن هم در اقيانوس!
دريانوردي در اقيانوس با درياي معمولي و برد کوتاه خيلي متفاوت است. ما تصوير داريم، شما نشان مي‌دهيد که تمام ناو به جزء برد فرماندهي زير آب مي‌رود و بيرون مي‌آيد. در رول و پيچي که انجام مي‌شود مي‌بينيد که نصف ناو از کمر زير آب مي‌رود و به بيرون مي‌آيد، 40 درجه به چپ يا راست مي‌خوابد؛ اين توانمندي مي‌خواهد و علم مي‌خواهد.
ما هم گفتيم که ما قطعا اين کار را انجام مي‌دهيم و بعد به رسانه‌مان مي‌دهيم که اين نقشه را بکشند و بفرستند که ما اين کار را انجام داديم. قسمت اولش را هم انجام داديم، اما همين دريانوردي 150 روزه که عنوان کرديم، ما رفتيم و آفريقاي جنوبي را دور زديم و در اقيانوس اطلس حضور پيدا کرديم. يعني مرحله اول کار را انجام داديم و آنها هم مي‌دانند و قطعا هم در مرحله دوم تا انجايي که آب‌هاي بين‌المللي و آب‌هاي آزاد است که ما مي‌توانيم آزادانه دريانوردي کنيم اين کار را انجام خواهيم داد که توانمندي اين ملت بزرگ را به مرز نمايش بگذاريم.
س: اين چيزي که گفتند که ناوهاي ما مي‌توانند به سوخت هسته‌اي تجهيز بشوند و اجازه آن را هم دادند و دولت تصويب کرد، در اين زمينه کاري هم شده است؟
سياري:‌ اينها در مراحل تحقيقاتي است که در همان مراکز تحقيقاتي مربوطه روي آن کار مي‌شود. آنهايي که از سوخت هسته اي استفاده مي‌کنند، قطعا نياز به تجديد سوخت کمتري دارند، مي‌توانند بيشتر دريانوردي کنند و امکان حضور بيشتر و طولاني‌تري را در مناطق دريا آزاد دارند.
س: از اين جهت به ما خيلي کمک مي‌کند؟
سياري : بله خيلي کمک مي‌کند
س: الان ما چند تا ناوگروه به آب‌هاي بين‌المللي اعزام کرديم؟
سياري: ما تا امروز چهل و نهمين ناوگروه نيروي دريايي ما همين الان در خليج عدن مشغول انجام دريانوردي است. حدود 7-6 يا بيشتر ناوگروه صلح و دوستي اعزام کرديم که تعدادي در خزر بوده است، ما تمام کشورهاي حاشيه خزر را ناو گروه صلح و دوستي اعزام کرديم يا ميزبان آنها بوديم، در جنوب هم به همين ترتيب بود.
س: واکنش کشورهاي مختلف به اين حضور ما چه بوده است؟
سياري: واکنش کشورهاي ديگر جالب بود؛ اولاً دنيا نمي‌توانست باور کند بعد از انقلاب و بعد از 8 سال دفاع مقدس و با تحريم‌هاي موجود اين توانمندي را داشته باشيم، که نه تنها نيروي دريايي ما سراپا باشد و توان رزمي داشته باشد، بلکه بتواند در آب‌هاي آزاد جهان حضور پيدا کند.
اين براي جهان تقريبا غير قابل باور بود، اما وقتي که ما شروع کرديم اين مسير را حرکت کرديم و در جاهاي مختلف حضور پيدا کرديم، نگاه‌ها خيلي تغيير کرده است. علت آن هم مثلاً برداشتي که در بحث حضور ما در درياي ميدترانه اتفاق افتاد يا وقتي که ما آفريقا را دور زديم يا در جنوب شرق آسيا حضور پيدا کرديم، يا مستمر در خليج عدن براي برقراري امنيت حضور پيدا کرديم، اين خيلي جلوه به کار ما داد طوري که امروز کشورهاي منطقه و فرامنطقه‌اي ما را به عنوان نيروي دريايي مقتدر در عرصه دريا به ويژه در بحث امنيت خليج عدن قبول دارد و به توانمندي ما احترام مي‌گذارد. ما الان عضو رسمي همايش فرماندهان دريايي حاشيه اقيانوس هند هستيم.
س: اين برخورد شما با دزدان دريايي هم جذابيت خاص خود را دارد؛
سياري: بله، از زماني که IMO درخواست حضور در خليج عدن کرد، وقتي که دزدي دريايي افزايش پيدا کرد، چون مي‌دانيد که دزدي دريايي که افزايش پيدا مي‌کند اقتصاد جهان آسيب مي‌بيند.
س: امنيت از بين مي‌رود.
سياري: امنيت که از برود، اقتصاد آسيب مي‌بيند و هزينه‌ها سنگين مي‌شود. خليج عدن يکي از مهم‌ترين آبراه‌هاي دنياست که بيشترين رفت ‌و آمد ما در آن داريم چون تمام کانال ارتباطي جنوب شرق آسيا به اروپا و جنوب شرق آسيا به اروپا و به سمت شمال اقيانوس هند به کشور ما و به خليج فارس، خليج عدن است.
سازمان جهاني دريانوردي درخواست کرد که هر کشوري توانمندي دارد و مي‌تواند در اين منطقه حضور پيدا بکند و کمک به اقتصاد جهان بکند و اين امنيت را برقرار بکند، آنجا حضور پيدا کند.
ما جز اولين کشورهايي بوديم که اعلام موضع کرديم و در آن منطقه حضور پيدا کرديم و کمک کرديم و تا حالا چندين تقديرنامه از آن سازمان جهاني دريافت کرده‌ايم؛ به خاطر کمک‌هايي که در بحث برقراري امنيت در منطقه انجام داديم. براي جمهوري اسلامي هم تا امروز بالاي4200 فروند کشتي تجاري و نفتکش را اسکورت کرده‌ايم و امنيت آنها را برقرار کرده‌ايم و به سلامت از منطقه خطر عبور داديم تا آسيبي به اقتصاد کشور ما وارد نشود و اجازه چنين کاري را هم نخواهيم داد.
س: آخرين درگير شما با دزدان دريايي کي بوده است؟
سياري: دزدان دريايي الان به خاطر حضور مستمر ما و ديگر کشورها که هر کس به دنبال منافع خودش است در حال حاضر ميزان حملات‌شان کمتر شده است، مگر اينکه موقعيت را بسيار مناسب بدانند؛ چون مي‌دانند که با آنها برخورد مي‌شود.
س: ريسک اين هم بالا است.
سياري: به نظر بنده بيش از 250 مورد با اينها برخورد داشتيم. ما آمار داريم تا حالا 25 کشتي متعلق به 25 کشور جهان را کمک کرديم و نجات داديم.
س: مهم‌ترين‌ها کدام بودند؟ به کجاها کمک کرديد؟
سياري: کشورهاي جنوب شرق آسيا بودند، کشورهاي حاشيه اقيانوس هند بودند که ما کمک کرديم.
س: آمريکايي‌ها تا حالا گرفتار نشدند؟
سياري: بله، ما به کشتي آمريکايي کمک کرده‌ايم. کشتي چيني را کمک کرديم که يکي از کشتي‌هاي چيني را دزديدند و ما رفتيم آنها را نجات داديم.
س: کوتاه تعريف مي‌کنيد؟
سياري: سال 91 بود که يک کشتي جمهوري اسلامي ايران را در 6 فروردين در نزديکي مدار ده درجه يعني زير هندوستان به سومالي، زير آن خط و بالاي 2500 هزار کيلومتر آنجا کشتي ما را ربودند، چون منطقه‌اي بود که ما حضور نداشتيم، اقيانوس خيلي گسترده است، ما در خليج عدن يک کانال 1500 کيلومتري را اسکورت مي‌کنيم، اما خارج از اين منطقه کشتي ما را دزديدند و ما ظرف 48 ساعت توانستيم آن کشتي مان را که داشتند به سرعت به سمت سواحل سومالي مي‌بردند و حدود 100 هزار تن هم شکر داشت، توانستيم اين کشتي را نجات بدهيم و برگردانيم.
تقريبا 6 روز بعد از اين يک کشتي چيني را در منطقه دزديدند و چون کشتي چيني آن نزديکي نبود که کمک کند، دولت چين از ما درخواست کرد که ما کمک کنيم و ظرف 24 ساعت توانستيم کشتي چيني ربوده شده توسط دزدان دريايي را نجات دهيم و به کشور چين تحويل دهيم که خيلي هم قدرداني کردند.
کشتي آمريکايي هم به همين ترتيب بود؛ در منطقه خليج عدن دور از اسکورت خودشان قرار گرفته بود، تيم‌هايي به آنها حمله کردند و ما نجات داديم و براي ما فرق نمي‌کرد که اين کشتي آمريکايي است يا هر جاي ديگر است. برابر قانوني که اگر خواستند حمله بکنند به کشتي، ما کمک بکنيم، کمک کرديم و دور کرديم.
س: آمريکايي‌ها تشکر کردند؟
سياري: آنها خب در دريا تشکر مي‌کنند، ولي ما به تشکر آنها کاري نداريم؛ آنها خيلي دلشان مي‌خواهد که با ما تماس برقرار کنند، خيلي دلشان مي‌خواهد با ما ارتباط داشته باشند اما ما ارتباط نداريم.
س: واقعا توي عمل هم اين را نشان داده اند؟
سياري: بله. در عمل هم نشان دادند صدا مي‌زنند اما ما جواب نمي‌دهيم. فقط يک مورد اتفاق افتاد در درياي جنوبي چين ناوشکن سبلان ما در حال دريانوردي به سمت اقيانوس آرام بود. کشتي صداش کرد چون معمولا کشتي‌ها از فاصله دور همديگر را نمي‌بينند و صدا مي‌کنند که مثلا مسيرتان کجاست و به کجا مي‌رويد و يک چنين ارتباطاتي برقرار است.
کشتي ما خودش را معرفي مي‌کند که ما ناوشکن جمهوري اسلامي ايران سبلان هستيم، در اين مسير دريانوردي مي‌کنم و مي‌پرسد که شما که هستيد و آن خودش را معرفي مي‌کند که از کجاست و او از ما سئوال مي‌کند که شما اين جا چکار مي‌کنيد؟ بچه‌هاي ما قاطعانه جواب مي‌دهند که شما اينجا چيکار مي‌کنيد چرا که اينجا نزديک‌تر به ما است. شما در اين منطقه چيکار مي‌کنيد؟ شما بايد اين منطقه را ترک کنيد و برويد.
بعد مي‌گويند که ما کاري نداشتيم فقط مي‌خواستيم بگوييم درياي اينجا خراب است و شما اذيت مي‌شويد. بچه‌هاي ما پاسخ مي‌دهند که شما نمي‌خواهد دلتان براي ما بسوزد، ما مردان درياي سخت هستيم. دريانوردي هم مي‌کنيم و از دريا هراس نداريم و آنهايي که نبايد اينجا باشد شما هستيد. اگر شما منطقه را ترک کنيد خيلي بهتر است.
حرکت در مديترانه را هم مي‌خواستم خدمت شما بگويم که وقتي ما براي اولين بار از کانال سوئز عبور کرديم و در مديترانه حضور پيدا کرديم، يک حرکت بزرگي بود. کانال سوئز در خاک مصر است. درست است که اولين بار کانال سوئز را ايراني‌ها حفر کردند. ما در سابقه دريانوردي‌مان خيلي قوي بوديم البته اين کانال نه، ولي کانال اصلي که مديترانه را به درياي سرخ وصل مي‌کند، توسط ايراني‌ها در 2500 سال قبل حفر شد.

اين در خاک مصر است و مصر عوارض از کشتي‌ها مي‌گيرد، وقتي عبور مي‌کنند. يعني هر کسي مي‌خواهد عبور کند چه تجاري باشد چه نظامي، بايد يک پروسه اداري را طي کند. ما هم به دنبال اين بوديم که به ما جواز عبور بدهند. زمان «نامبارک» بودآ به ما مجوز نمي‌دادند و ما يک هفته تمام پشت کانال سوئز مانده بوديم، وقتي به مسئولين مي‌گفتيم يک هفته است به ما مجوز نمي‌دهند عبور کنيم علي رغم اينکه پول هم به حساب‌شان ريخته بوديم و چون ناو ما نظامي بود اجازه نمي‌دادند.
به ما گفتند عيب ندارد دعاي توسل بخوانيد و ما واقعا دعاي توسل مي‌خوانديم واقعا. يک هفته تمام پشت کانال سوئز مانديم و بالاخره جواب داد چون همان مدتي که آنجا بوديم «نا مبارک» سقوط کرد و بلافاصله بعد از سقوط او، ما از کانال سوئز عبور کرديم و وارد مديترانه شديم دنيا تکان خورد. آن حرکتي که ما با اسرائيلي‌ها انجام داديم برايتان گفته‌ام.
مي‌دانيد وقتي که از کانال سوئز عبور کرديم ما بايد به سمت سوريه مي‌رفتيم. از دريا که عبور مي‌کنيد، سمت راست شما رژيم صهيونيستي است. معمولا کشورها در سواحل‌شان سيستم صوتي و راداري دارند و هرکشتي که نزديک شود را صدا مي‌زنند که چه کسي هستيد و کجا مي‌رويد.
اين مستمر ما را صدا مي‌زد و بچه‌هاي ما جواب نمي‌دادند، خيلي اصرار مي‌کند ولي بچه‌ها جواب نمي دهند. آخر هم مي‌گويند چيکار داريد که انقدر صدا مي‌زنيد؟ مي‌گويند مي‌خواستيم بدانيم شما چه کسي هستيد و بچه‌هاي ما مي‌گويند به شما هيچ ربطي ندارد که ما کي هستيم!
مي‌گويند من فلان کشور هستم و بچه‌ها مي‌گويند ما شما را اصلا نمي‌شناسيم. از نظر ما، شما اصلا موجوديت نداريد! اين حرکت خيلي حرکت بزرگي است که در نزديک مرزهاي رژيم صهيونيستي اين جواب را بچه‌هاي ما دادند و اينگونه با آنها برخورد کردند و واقعا دنيا خيلي تکان خورد که ما چگونه به اين توانمندي رسيديم که دريانوردي مي‌کنيم. در خليج عدن حضور داريم. از سوئز هم عبور کرديم و وارد مديترانه شديم و نزديک جبل الطارق هم شديم.
س: با اسرائيلي‌ها درگير نشديد؟
سياري: من فکر کنم آنها در حد و رقمي نيستند که شايسته باشند حتي با ما درگير بشوند.
س: اگر بشوند؟
سياري: اگر اينطور شود حساب‌شان با خودشان است.
س: بعد از توليد ناوشکن جماران و سهند که پيشرفته‌ترين ناوشکن‌هاي ما هستند چه برنامه‌اي براي توليد ناوشکن داريد؟
سياري: ما در بحث تامين تجهيزات مورد نيازمان تدبير داريم که بايد روي پاي خود بايستيم چون اين تجهيزات را به ما نمي‌دهند. مي‌دانيد ناوشکن و زيردريايي، سلاح‌هاي راهبردي و استراتژيک است و به همين راحتي در اختيار کسي قرار نمي‌دهند. ما از انقلاب به اينور حتي قطعات هم به ما ندادند، تعميرات هم به ما کمک نکردند.
ما قبل از انقلاب در اين موضوعات وابسته بوديم. ما تا امروز توانسته‌ايم انواع ناوهاي موشک‌انداز را توليد کنيم و بسازيم. ناوشکن هم ساختيم که شما جماران و دماوند را نام برديد و در آينده نزديک هم شماره‌هاي بعدي که پيشرفته‌تر هستند، در خط خواهند امد؛ چون حضرت آقا مي‌فرمايد شما هر چيزي توليد مي‌کنيد بايد نسبت به قبلي 20 درصد پيشرفته‌تر باشد.
س: فکر مي‌کند چه زماني اين ناوشکن جديد را خواهيد ساخت؟
سياري: ما فکر مي‌کنم در سال جاري هم موفق بشويم اين کار را به انجام برسانيم.
س: پس کارهايش انجام مي‌شود؟
سياري: بله تا آنجايي که نياز داشته باشيم توليد مي‌کنم.
س: يعني با آن 20 درصد پيشرفت است؟
سياري: هرکدام از آنها را تلاش کرديم که آن تدبير را ايجاد کنيم و پيشرفت را درونش لحاظ بکنيم.
س:زير دريايي چطور؟ ما از روسيه زير دريايي گرفتيم؟
سياري: ما تا زمان دفاع مقدس، بعد از دفاع مقدس تا 1370 اصلا زيردريايي نداشتيم و زيردريايي نمي‌شناختيم و در جنگ زيردريايي نداشتيم. ما سال 70 به زيردريايي دسترسي پيدا کرديم. سه زيردريايي کيلوکلاس را به نام طارق، نوح و يونس از روسيه خريداري کرديم، اما از آن به بعد ما به توانايي بالايي دسترسي پيدا کرديم.
و آن، اينکه انهايي را که خريديم را تعميرات اساسي انجام داديم که پيشرفت بسيار بالايي است؛ مي‌دانيد که فن‌آوري در زيردريايي‌ها بسيار بالا است و رده اول را به خود اختصاص مي دهد و در مورد ساخت هم، امروز الحمدالله زيردريايي کلاس غدير و فاتح را ساختيم.
س: اين زيردريايي که ساختيد نسبت به زير دريايي که کشورهاي پيشرفته دارند خيلي عقب‌تر است؟
سياري: هر کدام تعريف خاص خودش را دارد. ما نمي‌توانيم اينها را با هم مقايسه کنيم. هرکدام يک ماموريت‌هايي دارد. در قالب آن ماموريت توانمندي آن اندازه‌گيري مي‌شود. مثلا ما از زيردريايي کلاس غديرمان انتظار نداريم دريا دوردست برود چون ان ظرفيت را ندارد اما ماموريت ويژه‌اي که دارد به خوبي از عهده‌اش بر مي‌آيد. اين خط مهمي است و کسب اين توانمندي...
مي‌دانيد حضور در دريا ابعاد مختلفي دارد. زير دريا را بايد بشناسيد. کف دريا را بايد بشناسيد. شرايط فيزيکي و شيميايي دريا را بايد بشناسيد. امواج را بايد بشناسيد. زير دريايي را بايد بسازيد با همه فن‌آوري که در درونش است و تازه بايد دنبال تجربه و مهارت دريانوردي در زير دريا برويد.
س: من مي‌دانم که شما به خيلي از جوان‌ها اهميت مي‌دهيد و به آنها ميدان مي‌دهيد، اما شده بعضي اوقات طرحي برايتان بياورند و باورتان نشود و بعد بروند اين کار را انجام دهند؟
سياري: هر طرحي به ما بدهند ما آن را بررسي مي‌کنيم. اصلا طرحي نبود بياورند و ما بگوييم باورمان نمي‌شود؛ بررسي مي‌کنيم و جلسه مي‌گذاريم، با مسئولين فني صحبت مي‌کنيم و به يک نتيجه‌اي مي‌رسيم.
س: گفته بوديد که بستن تنگه هرمز مثل نوشيدن يک ليوان است.
سياري: بله، اين مسئله براي سال 90 بود. من گفته بودم که براي برقراري امنيت در خليج فارس و تنگه هرمز، اين توانمندي کامل در اختيار جمهوري اسلامي ايران است که امنيت کامل براي خطوط مواصلاتي کشورها برقرار کند و تا حالا هم اينگونه بوده است. امنيت کاملا در دست ماست و گفتم که آن کسي که امنيت در اختيار خودش است را از بين ببرد، نمي‌تواند؟ مي‌تواند.
س: يک صحبتي کردند که مي خواهند يک لوله نفتي بکشند و اين را دور بزنند. دارند اينکار را انجام مي‌دهند؟
سياري: بله، دارند اين کار را انجام مي‌دهند. همه کشورهاي منطقه به دنبال اين هستند که با لوله، نفت‌شان را به درياي سرخ منتقل کنند، البته يک کانال را داشتند در عمان مي‌زدند پشت تنگه هرمز که آن ناموفق بود. ولي با استفاده از لوله دارند اين کار را مي‌کنند، اما بعيد است که بتوانند.
س: ممکن است اين کار ارزش استراتژيک تنگه هرمز را کاهش دهد؟
سياري: بعيد به نظر مي‌رسد که بتوانند اين کارها را انجام دهند چون ابعاد ديگري هم تنگه هرمز دارد.
س: بعد از برجام وضعيت ما در دريا فرقي از لحاظ عبور و مرور کرده است؟
سياري: براي ما نيروهاي نظامي، برجام چه تفاوتي دارد؟ چون ما مي‌دانيم که تجهيزاتي به ما نمي‌دهند بايد خودمان بسازيم، داريم مي‌سازيم. عبور و مرور هم اگر وجود دارد ما مسئول امنيت در درياها و حفظ و حراست از مرزهاي آبي مانع کشور و منافع کشور هستيم.
س: رزمايش مشترک کشوري برگزار خواهيد کرد؟
سياري: ما الان سالانه رزمايش امداد و نجات با عمان داريم. با پاکستان هم در حال برنامه‌ريزي هستيم و با ديگر کشورها پيشنهاد داديم، آنها هم پيشنهاد دادند. در حال بررسي است. در صورتي‌که ستاد کل نيروهاي مسلح بررسي کند و مورد تاييد قرار بگيرد ما آمادگي رزمايش مشترک با همه را داريم.
س: ممکن است با روس‌ها هم رزمايش داشته باشيد؟
سياري: بله پيشنهاد دادند و مطرح بوده است.
س: اينجا يک کتابي است؛ دستخط شهيد صياد شيرازي روي آن است. «به امير دريادار سياري براي حفاظت از جزاير سه گانه» براي ما مي‌خوانيد؟
سياري: من افتخار دارم که در مقطعي که مسئوليت حفاظت از جزاير را برعهده داشتم ايشان مستمر از آنجا بازديد مي‌کردند، نظارت مي‌کردند و بر توان ما اقتدار لازم را داشتند.
در يکي از بازديدهايشان اين کتاب را به بنده دادند و اين را در صفحه اول اين کتاب مرقوم فرمودند که «بسم الله الرحمن الرحيم تقديم به هم‌رزم ارزشمندم ناخدا يکم سياري، فرمانده محترم تيپ تفنگ‌داران دريايي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران
از پيشگاه خداوند متعال براي شما برادر گرامي آرزو دارم، قلبي سالم با تمام ويژگي‌هاي مندرج در اين کتاب پرمحتوا داشته باشيد. تلاش‌ها و زحمات بي‌شائبه جنابعالي در مسئوليت‌هاي نظامي به ويژه پاسداري از خطه ارزشمند ايران اسلامي، جزيره ابوموسي در خاطره تاريخ باقي خواهد ماند. من الله توفيق سرتيپ علي صياد شيرازي 13/4/74»
س: 22 سال پيش بود.
سياري: بله. کتاب هم که نوشتند ويژگي هاي مندرج در اين کتاب، کتاب «قلب سليم» تاليف شهيد آيت‌الله دستغيب شيرازي است.

س: از شهيد صياد خاطره‌اي داريد؟
سياري: از ايشان بسيار خاطره داريم. به‌ويژه در اين مقطعي که ما در جزاير مستقر بوديم و تهديد جزاير جدي بود، ما خاطرات زيادي با ايشان داريم. مثلا ايشان همراه من مي‌شد و مي‌گفتند در سطح اين جزيره گشت بزنيم. مي‌رفتيم در سطح جزيره و يک جا مي‌ايستاد و مي‌گفت اگر دشمن اينجا باشد، شما با کدام سلاح آنها را مي‌زنيد و مثلا نام يک سلاح را مي‌برديم. مي‌گفت اگر آن زده شد، با کدام سلاح مي‌زنيد؟ و ما سلاح ديگري را معرفي مي‌کرديم. يعني حتما کنترل مي‌کردم که در اين جزيره چندين پوشش وجود داشته باشد.
س: يک چيزي هم بين مردم مي‌گويند که ما الان يک نيروي دريايي راهبردي داريم به آب‌هاي آزاد راه پيدا کرده و مي‌دانم که اين را بايد ارکان و رده‌هاي بالاي نظام تصميم بگيرند و تصميم‌گيري در اين زمينه سخت است و مسائل سياسي را بايد ببينند؛ ولي مي‌گويند چرا ما به مردم يمن کمک نکنيم؟
سياري: بالاخره نيروهاي مسلح ما اين آمادگي را دارند که هر جا نظام تصميم بگيرد اقدام بکنند. براي همين هم آماده مي‌شوند.
س: الان هيمنه و وضعيت دفاعي ما با قبل از انقلاب چه فرقي کرده است؟ قبل از انقلابي که ما کاملا حمايت مي‌شديم، ژاندارم منطقه بوديم.
سياري: اختلاف در همينجاست؛ يک بحث خيلي خوبي است که ما مثلا مي‌گوييم و در تاريخ داريم و انجام مي‌دهيم، در دفاع مقدس ما توانستيم در 60 روز اول جنگ يعني آذر 59 نيروي دريايي عراق را شکست بدهيم. حالا بعضي‌ها فکر مي‌کنند عراق خيلي ضعيف بوده است. نه اينگونه نبود. توان دريايي عراق براي به کارگيري در شمال خليج فارس به اندازه ما بود.
درست است ما از توان ناوشکن‌ها و ديگر امکانات برخوردار بوديم اما همه اينها را شمال خليج فارس نبرديم. ما همان تيپ ناوهاي موشک اندازمان آنجا فعال بود، بالگردها که با پشتيباني از هوايي انجام مي‌شد. همه اين امکانات را هم دشمن ما داشت ولي ما در شصت و هفتمين روز جنگ نيروي دريايي عراق را شکست داديم.
مي‌خواهم بگويم که تجهيزات ما تجهيزات خوب و پيشرفته بود، مناسب هم بود، براي عراق هم همينطور بود و ما جنگيديم، پيروز شديم. آن وضعيت توانمندي ما در آن مقطع بوده است، اما الان چه تفاوتي دارد؟
آن تجهيزات که ما داشتيم همه ساخته و پرداخته ديگر کشورها بوده است، حتي تامين قطعات را هم ديگران انجام مي‌دادند. تعميرات اساسي را هم ديگران انجام مي‌دادند، اما امروزه اينطور نيست. امروز تعميرات اساسي، توليد قطعه، توليد سامانه همه در داخل کشور است و همانطور که اشاره کردم نوسازي در داخل کشور است که ما اينگونه ناوهاي موشک‌انداز و ناوشکن‌ها را ساخته‌ايم و نمونه آنها هم معلوم است.
س: امير، شما چه سالي ازدواج کرديد؟
سياري: سال 1360
س: چگونه آشنا شديد؟
سياري: دختر عمو پسرعمو هستيم.
س: مهريه چقدر بود؟
سياري: مهريه طبق همين سنت حسنه‌اي که وجود دارد پنج سکه بهار آزادي به نام پنج تن و به قول شيرازي‌ها ابريشم سبز خام و غيره بود.
س: شما اهل فسا هستيد؟
سياري: بله.
س: تا حالا برايشان عاشقانه نوشته‌ايد؟
سياري: بله.
س: نوشته‌هايتان را شما يا ايشان نگه داشتيد؟
سياري: اگر بگردم در سوابق دارم و ايشان هم قطعا نگه داشته است.
س: اهل کمک کردن در کار خانه هستيد؟
سياري: اگر کسي نشنود، مي‌گويم نه! (مي‌خندد)
س: غذا بلديد درست کنيد؟ من شنيدم قيمه خيلي خوب درست مي‌کنيد؟
سياري: نه، قيمه خوب مي‌خورم (مي‌خندد). ما غذاهايي که بلديم درست کنيم، همان‌هاست که در دوره مجردي بلد بوديم، در جبهه بوديم يا در دوره هاي آموزشي غذا درست مي‌کرديم يا در موقع تحصيل که دور از خانواده بوديم مثل املت و تخم مرغ و به قول شيرازي‌ها دوپيازه آلو، ولي بيشتر از اينها چيزي بلد نيستم.
در مصاحبه قبلي از من سوال کردند که به همسرتان چه نمره‌اي مي‌دهيد من گفتم 100؛ گفتند چرا؟ گفتم چون همه کارهاي خانه را ايشان انجام مي‌دهند. از ان موقع که بچه‌ها مي‌خواستند مدرسه بروند، ثبت نام کند و برايشان لباس بخرد. من حتي خودم براي لباس خريدن بيرون نمي‌روم براي من مي‌خرند و مي‌آورند.
س: با همديگر تفريح دونفره داريد؟ فيلمي ببينيد، پارکي برويد.
سياري: بله گاهي اتفاق مي افتد ما همين روز جمعه بود که سينما رفتيم.
س: تلويزيون هم مي‌بينيد؟
سياري: تلويزيون هم وقتي شبها برسيم خانه تا وقتي بخوابيم، حتما تلاش مي‌کنيم که ببينيم. معمولا اخبار را مي‌بينم و ما معمولاً هشت و نيم اينها مي‌رسيم و در اين زمان با چشمان نيمه باز نگاه مي‌کنيم.
س: چند فرزند داريد؟
سياري: دو فرزند دارم.
س: يک دختر و يک پسر. آقا سروش که ازدواج نکرده‌اند. دختر خانم چطور؟
سياري: ايشان نامزد کردند.
س: پس نوه دار که نشديد؟
سياري: نخير. هر دو دارند تحصيل مي‌کنند. سروش، مقطع دکتري مديريت در دانشگاه تهران مي‌خواند. دخترم هم کارشناس ارشد برق در اميرکبير مي‌خواند.
س: با همديگر بحث اجتماعي يا سياسي مي‌کنيد؟
سياري: با هم بحث سياسي هم مي‌کنيم، دليل نمي‌شود که ما بحث سياسي نکنيم ما موضع‌گيري سياسي نمي‌کنيم، وگرنه ما به سياست آشنا هستيم.
س: از لحاظ تفکري نزديک هستيد؟
سياري: بله، چون خانواده ما در خط ولايت حرکت مي‌کنند.
س: بعضي‌ها فکر مي‌کنند که ارتشي‌ها خيلي خشک هستند.
سياري: اتفاقا در زندگي شخصي نظامي‌ها خيلي قابليت انعطاف بيشتر است؛ فقط تفاوتي که به نظرم زندگي نظامي‌ها با ديگران دارد، نظم آن بيشتر است.
س: به خصوص ارتشي ها؛
سياري: بله، برنامه‌ريزي‌ها ون ظم بيشتر است و اين قطعا روي خانواده هم اثر مي‌گذارد.
س: تکاورشدن خيلي سخت است؟
سياري: بله، خيلي سخت است چون بايد واقعا تلاش کنيد تا تخصص‌هاي مختلف را ياد بگيريد. از يک تکاور شما چه انتظاري داريد؟ يک تکاور دريايي که باز با ديگر تکاورها تفاوت مي‌کند، ما بايد رزم در کوهستان، در جنگل بلد باشيم، در کوير و دريا بلد باشيم، چترباز باشيم، غواص باشيم؛ همه اينها را بايد شما داشته باشيد.
من يک مثال براي شما بزنم؛ در پايان دوره تکاور دريايي، مثلا يک پارو زدن با قايق دونفره بوشهر تا خارک در دريا سي مايل است، 60 کيلومتر است، دونفره با هم پارو مي‌زنند، يا به طور مثال ما يک برنامه‌اي داريم در آخر که به آن مي‌گوييم «زنده ماندن» شما را شش روز هفت روز بدون غذا بدون آب در کوه و جنگل و کوير رها مي‌کنند. بايد مسير را پيدا بکنيد، ماموريت را انجام دهيد، غذا براي خودتان پيدا کنيد و اسير هم نشويد يا ما روز آخر تکاوري يک دويي را انجام مي‌دهيم، سي مايل مي‌شود 48 کيلومتر در کوهستان، سراشيبي با تجهيزات کامل بايد بدويد. ظرف پنج ساعت و نيم، با پوتين و کوله‌پشتي و تفنگ و فانسقه؛ اين توانمندي بالايي از نظر روحي نمي‌خواهد؟
س: الانم به همين شکل است؟
سياري: بله همينطور است. از نظر روحي، از نظر توان جسمي، از نظر توان فکري چون توانمندي به اين نيست که حتما جسم او قوي باشد، فکرش هم بايد قوي باشد. از نظر ايمان، از نظر اعتقاد که براي چه داريد تحمل مي‌کنيد. مي‌خواهيد به چه برسيد که بسيار سخت است.
در مرکز آموزش ما در منجيل مي‌توانيد بياييد حرکات آنها را ببينيد که در زمستان سرماي 15 درجه زير صفر، تکاور يخ را مي‌شکند و داخل تونل آب مي‌رود و از تونل بدون دستگاه عبور مي‌کند و بعد 20 کيلومتر مي‌دود. به طريقي که تمام لباسهايش يخ مي‌زند و با قنداق و تفنگ بايد يخ‌ها را بشکنيد و آخرش که به مقصد مي‌رسد، بايد بتواند تير اول، تير دوم و سوم را حتما وسط هدف بزند.
س: دوستاني که تکاور ارتش بودند و سوريه رفتند، تعريف مي‌کردند که يک تنه جلوي 200،300 از نيروهاي داعشي ايستادند.
سياري: اصلا در تعريف از اول به ما گفتند تکاور يعني حداقل سي نفر! ما در خرمشهر هم همينطور بوديم. چه چيزي عامل شد که 34 روز حماسه خرمشهر رقم بخورد؟ چه عامل شد که ما بتوانيم در کرخه جلوي هجوم بعثي‌ها را بگيريم که از کرخه عبور نکنند؟ همان تعداد کمي که ما بوديم اما در ذهن ما، فکر ما و اموزش ما اين بود.
س: امير، از خرمشهر شروع کنيم؛ شما جزء همان تيپ تکاورها بوديد، جنگ شروع شد، شما درگير شديد يا از قبل از جنگ بوديد آنجا؟
سياري: ما قبل از جنگ آنجا بوديم. گردان جناب ناخدا صمدي ... مي‌دانيد که در نيروي دريايي فقط يک گردان تکاوري وجود داشت با آن ويژگي که من تعريف کردم.
س:گردان چند نفر مي‌شود؟
سياري: گردان ما آن موقع آمارش 900 نفر بود، سازمان آن فرق ‌مي‌کرد اما به نظر بنده موجودي آن موقع حدود 700 نفر بوده است. ما آن مقطع زماني در منجيل خدمت مي‌کرديم، چون تازه دوره تکاوري ما تمام شده بود و آنجا مشغول آموزش بوديم اما در کنار ناخدا صمدي در خرمشهر و آبادان نيز هم بوديم.
ساعت 2 بعدازظهر روز 31 شهريور ماه بود که در فرودگاه مهرآباد ما سوار هواپيما 330 شديم که به يک جايي که نمي‌دانستيم، عزيمت کنيم که همان زمان فرودگاه بمباران شد. آن هواپيما هم آسيب ديد و ما را از هواپيما به هواپيما ديگري منتقل کردند، بعد حرکت کرديم و رفتيم.
وقتي که هواپيما نشست ديديم که در بندرعباس هستيم و از بندرعباس بلافاصله ما را با هلي کوپتر و هواپيما و ناو حرکت دادند، به سمت جزاير رفتيم و در جزاير مستقر شديم. فکر مي‌کنم 24 ساعت آنجا بوديم که ما را دوباره براي ماموريت ديگري تخليه کردند.
دوباره سوار هواپيما شديم و به مقصد نامعلوم که حالا در آن مسير چه اتفاقي افتاد، به نظرم نيمه‌هاي شب بود آمديم يک جايي نشستيم و گفتند وضعيت قرمز است و سريع تخليه کنيد و مهمات را تخليه کنيد و بعد پرسيديم اينجا کجاست؟ گفتند دزفول.
در پايگاه هوايي دزفول بوديم. بلافاصله به مسجد پايگاه هوايي دزفول رفتيم و در منازل سازماني مستقر شديم. تا نماز صبح که احضارمان کردند. پست فرماندهي پايگاه هوايي رفتيم. خدا رحمتش کند، ظهيرنژاد را آنجا ديديم، گفت که دشمن مي‌خواهد از کرخه عبور کند و اگر نرسيد و آنجا را کنترل نکنيد، قطعا از پل نادري عبور مي‌کند و توي فرودگاه اضطراري که در پل نادري است، وارد مي‌شود.
اگر آنجا را تصرف کند دزفول و شوش رفته است. بلافاصله ما تجهيزات را گرفتيم و حرکت کرديم و ظرف چند ساعت در آن منطقه مستقر شديم. از طريق شوش پشت رودخانه و روي پل نادري استقرار پيدا کرديم و جلوگيري کرديم از اينکه دشمن بتواند از رودخانه و پل نادري عبور بکند و به منطقه بياييد. حرکت حساب شده عظيمي بود که انجام داد.
به نظر من خدمات ارزشمندي در آن مقطع زماني چندروزه انجام داديم و بعد امدند منطقه را از ما گرفتند و دوباره به خرمشهر برگشتيم. به جناب صمدي ملحق شديم تا پايان سي و چهار روزه حماسه خرمشهر انجا بوديم.
س:از آن سي و چهار روز به ما بگوييد چه گذشت؟
سياري: آن 34 روز شرايط خرمشهر در جنگ‌هاي دنيا نمونه ندارد.
س: چرا؟ به چه دليل؟
سياري: ميزان آتشي که روي خرمشهر ريختند از نظر حجم، توپخانه رگبار مي‌زد، خمپاره رگبار مي‌زد، تيربار رگبار مي‌بست، تفنگ رگبار مي‌زد، ستون پنجم فعال بود و لحظه‌اي خاموش نمي‌شد. دشمن هم برابر آماري که مي‌دهند با دو تيپ، دو لشکر و با تکاورانش به خرمشهر حمله کرده بود که بتواند يک روزه خرمشهر را بگيرد.
باور کنيد راهي که دشمن مي‌توانست با خودروهاي مکانيزه‌اش ظرف 45 دقيقه تا يک ساعت بيايد، ببينيد چند روز طول کشيد تا برسد و چقدر طول کشيد که شد 34 روز حماسه تا به لب پل برسد. تاريک که مي‌شد ديگر تشخيص دوست از دشمن مشخص نبود، چون خطي معلوم نبوده است. همه چيزمخلوط بود. شما اين طرف مي‌جنگيديد و مي‌ديديد که پشت سرتان عراقي است، تو اين خانه بوديم و مي‌ديدم حياط بغلي عراقي است و اينجوري بود.
يک‌ شب تاريک شد و ما در يک‌ جايي اسکان پيدا کرديم، نمي‌شد بخوابيد و مي‌بايست کاملا مواظبت مي‌کرديم تا هوا روشن شود و ببينيم که به کجا بايد برويم و چگونه بجنگيم، اما رگبارها مستقيم مي‌آمد ما در خانه دو طبقه‌اي مستقر شديم. در کنار خيابان و روي پشت بام هم ديده‌باني مي‌کرديم که کسي ما را محاصره نکند.
س: چند نفر بوديد؟
سياري: فکر مي‌کنم 7-6 نفر بوديم؛ يک گروه بوديم. حداکثر گروه‌هاي ما نه نفر است. من هم فرمانده گروه‌مان بودم. ما صبح ديديم که دم در ورودي يک تانک در همين سر و صداها ايستاده است. جلوي در حياط بود و عراقي‌ها داخل مي‌آمدند.
س: خوابتان برده بود؟
سياري: نه، نگهبان بالا بود. منتهي بيشتر طرف ديگر را پوشش داده بود و آنها دور زده بودند و از جاي ديگر آمده بودند و ما در اين شلوغي‌ها متوجه نشده بوديم و در هم نيمه بسته بود و بيرون را نمي‌ديدم. بعد ديديم در باز شده و عراقي‌ها وارد حياط مي‌شوند و از سرويس بهداشتي داخل حياط استفاده کردند. هر که آمد داخل ما زديم تا عراقي‌ها متوجه شدند که اينهايي که مي‌آيند داخل چرا بيرون نمي‌آيند.
ما هم مي‌دانستيم که اگر ما را بگيرند، برخورد بدي با ما مي‌کنند. اينجوري گفته بودند که ما اگر تکاور بازداشت کنيم و بگيريم، حتما يک پا به اين ماشين و يک پا به ماشين ديگه‌اي ميبنديم و از وسط نصف مي‌کنيم و خودشان هم تيپ تکاورشان آنجا بود و لباس‌هايشان هم عين لباس‌هاي ما بود و رنگ پوست‌شان هم مثل ما بود، چون جنوبي‌ها اينگونه هستند و واقعا تشخيص خيلي سخت بود.
س: شما عربي هم بلد بوديد؟
سياري: نه؛ بلد نبوديم. ما ديديم که اوضاع بد است، يک سالن بود که نشسته بوديم و پنجره باز بود و در حياط رو به خيابان بود. گفتيم يک نفر مسئول بشود اگر اينها آمدند داخل و نتوانستيم مقاومت کنيم قبل از اينکه ما اسير کنند يک آرپيچي بزنيم به سقف که سقف پايين بيايد که کسي زنده نماند تا بخواهيم اسير شويم.
ما اين پيش‌بيني را کرديم و شروع به جنگيدن کرديم. ارتباط ما با گروه‌هاي ديگر قطع شده بود. رده بالا و گروه‌هاي بغلي و ديگر گروه‌ها قطع شده بود. بي‌سيم‌چي در حال تلاش بود که ارتباط را برقرار کند تا بالاخره خدا کمک کرد و ارتباط برقرار شد. آدرس رد و بدل کرديم و ديديم خيلي به هم نزديک هستيم و گفتيم ما در اين منطقه‌ايم، گفتيم ما آنجايي هستيم که تانک جلوي خانه ايستاده است. کمک کردند و ما که داشتيم مي‌جنگيديم يک رگبار داخل زدند و يکي از بچه‌هاي ما هم گلوله خورد، به نام ناواستوار غريب حسني بود که الان ساکن پاوه است، زنده است و مغازه دارد؛ ايشان تير خورد.
بعد در حالي که مي جنگيديم، ارتباط ما برقرار شد و آدرس داديم و آمدند ما را نجات بدهند. به آنها گفتيم اگر تانک را بزنيد ما مي‌آييم آن طرف خيابان، چون وقتي تانک را بزنند همه فرار مي‌کنند و ما هم از اين فرصت استفاده مي‌کنيم و از معرکه درمي‌رويم.
وقتي مي‌روند که مکاني پيدا کنند تا آرپيچي را بزنند که روبه‌رو باشد، وارد خانه روبه‌رو ما مي‌شوند و دنبال جايي مي‌گردند که آرپيچي را بزنند و مي‌بينند کنار سرويس بهداشتي يک پنجره کوچک رو به بيرون دارد و معمولا به صورت هواکش بود. ناو استوار علي نظري – الان در انزلي زندگي ميکند - آرپيچي خود را آماده مي‌کند و هول مي‌شود که چکار بکند، سر آرپيچي را از پنجره بيرون مي‌آورد و آرپيچي را مي‌زند و تانک منهدم مي‌شود و ما از عرض خيابان عبور مي‌کنيم و به طرف ديگر مي‌رويم. نجات پيدا کرديم و آتش عقبه آرپيچي علي نظري را سوزانده بود، چون در آن مکان بسته آرپيچي را زد و خيلي ايشان آسيب ديد.
س: بعد از 34 روز چگونه خرمشهر سقوط کرد؟
سياري: ما علاقه‌مند نيستيم بگوييم خرمشهر سقوط کرد؛ چون فقط قسمتي از خرمشهر دست دشمن افتاده بود و همه خرمشهر نيفتاد، و بعد هم ما يک عقب‌نشيني انجام داديم به اميد اين‌که يک روزي خرمشهر را باز پس بگيريم.
اين را آقاي صمدي خوب مي‌گويد که شب چهارم آبان ما را احضار کردند که ما را به عنوان فرماندهان جزء دستور دادند که بايد از عرض رودخانه کارون برويم، بايد آن طرف دفاع کنيم. آنجا خيلي‌ها با صمدي مبارزه کردند که اصلا امکان ندارد. علي رغم اينکه ما همين خيابان لب شط دست‌مان بود که زير آتش شديد هم بوديم ولي خيلي دعوي کردند.
س: چه کسي دستور داده بود؟
سياري: از پشت فرماندهي بود. به نظرم امير حسني صدري در جريان هستند چون ديگر جايي براي فعاليت نبود، گفتند شما از عرض رودخانه عبور کنيد و اين طرف دفاع کنيد چون ديگر نمي‌شد کاري کرد. دستور منطقي بود، غير از اين راهي نبود. ما مي‌گوييم اولين شکست عراق در حماسه 34 روز خرمشهر بوده است، چون راهبرد و تفکرش شکست خورد و فهميد که به قول معروف «هر بيشه گمان مبر که خاليست».
س: از بچه هاي سپاه به غير از جهان‌آرا چه کساني در خرمشهر بودند؟
سياري: آنهايي که در کميته حضور داشتند. جناب جهان آرا با جناب صمدي در ارتباط بودند و در خاطرات جناب صمدي است.
س: زماني که خالي کرديد و رفتيد آن طرف، خيلي ناراحت شديد؟
سياري: همه با چشم گريان رفتيم و آرزومان اين بود که يک روز برگرديم و اين اتفاق هم افتاد. در عمليات بيت‌المقدس اين اتفاق افتاد و ما وقتي برگشتيم، شب سوم خرداد که ما از منطقه حفار وارد خرمشهر شديم و ساحل رودخانه کارون را در خرمشهر پاکسازي کرديم، همه سجده شکر به جاي آورديم.
س: اوخر جنگ فکر مي‌کنيد قطعنامه تنها راه حل بود يا مي‌توانستيم جنگ را ادامه بدهيم؟
سياري: من فکر مي‌کنم که تصميمي که در آن مقطع گرفتند تصميم درستي بود.
س: شما تا آخر جنگ نيروي دريايي بوديد؟
سياري: ما همواره در عرصه دريا بوديم و اين اسکورت‌هايي که در دريا انجام شد ما توانستيم اقتصاد کشور را حفظ کنيم.
س: مي‌گويند نيروي دريايي ظرف 68 روز نيروي عراق را شکست داد.
سياري: 7 آذر 59؛ حالا چه اتفاقي افتاد؟ عراق هر چيزي که از آن از بين ميرفت دوباره به انها تحويل داده مي‌شد. مثلا وقتي تانک او را مي‌زدند دوباره به آنها تانک مي‌دادند و بعضي هم مي‌گفتند دوتا به انها تحويل مي‌دهند. خلاصه از هرگونه وسايل رزمي به آنها مجدد داده مي‌شد و جديدش ‌مي‌کردند چون مي‌خواستند پيروز شود .شما فکر مي‌کنيد وقتي ما ناوهاي موشک انداز انها را از بين برديم به آنها دوباره تحويل ندادند؟ مي‌گويند در آن زمان دو ميليارد دلار از طريق اروپايي ها به آنها جنس دادند.
س: پس چرا استفاده نکردند؟
سياري: از يک جايي بايد وارد شود آن هم از تنگه هرمز که ما جلوي تنگه را گرفته بوديم اما انها چکار کردند گفتند تجهيزات دريايي نمي‌تواند داشته باشد، دريا را به وسيله هوا مي پوشانيم. امدند در يک پيوند نامبارک بين شرق و غرب، بالگرد سوپر فلرون را به آنها دادند که در دريا پرواز مي‌کرد و با موشک مي‌زد. چه کساني به انها دادند؟ ميراژ و موشک را چه کسي به آنها داد؟ همه را فرانسه به آنها تحويل داد.
وسايل شيميايي براي استفاده در دريا بود که آلمان داد. آواکس را چه کسي براي حضور در دريا داد؟ امريکايي‌ها دادند. موشک‌هاي ساحل به دريا را روس‌ها به آنها دادند. انواع ميگ‌ها براي دريا که پرواز کنند را روس‌ها به آنها دادند. فرودگاه‌هاي حاشيه خليج فارس را چه کسي به انها داد؟ کشورهاي همسايه دادند که او بتواند در دريا حضور داشته باشد تا بلايي که ما در عمليات «مرواريد» سر رژيم بعثي آورديم بتواند روي ما پياده کند.
ما اول سکوي البکر و الاميه را منفجر کرديم؛ يعني صادرات نفت قطع شد. 90 درصد صادراتش از آنجا بود و کسي که صادرات نفت نداشته باشد اگر ديگران کمکش نکنند نمي‌تواند درآمد داشته باشد، ما به اعتقاد خودمان مي‌گوييم اگر ديگران کمک نکرده بودند عراق بيشتر از 6 ماه نمي‌توانست جنگ را ادامه بدهد چون پولي نداشت. نفت انها تمام شده بود. نيروي دريايي‌شان از بين رفت.
از خليج فارس بيرون‌شان کرديم، بنادر آنها هم محاصره دريايي شد، 90 درصد صادرات کالاها و واردات از طريق بنادر و دريا است. ام القصر و فاو و بصره هر سه در محاصره ما قرار گرفته بود و چيزي برايش باقي نماند. عراق مي‌خواست سه کار سر ما بياورد. مي‌خواست سکوي نفتي ما را بزند که ما نفت استخراج نکنيم و مي‌خواست خارک ما را بزند که ما نفت صادر نکنيم و بندر امام که بزرگترين بندر ما بود مي‌خواست بزند و مسيرش را ناامن بکند که کشتي ما تردد نکند و تجارت ما با مشکل برخورد کند.
اگر مي توانست اين کارها را انجام بدهد همان اتفاقي مي‌افتاد که در جنگ جهاني دوم شد؛ يعني ما با کمبود مواد مواجه مي‌شديم در ابعاد مختلف، چون در نقطه زماني هيچ چيز وارد نمي‌کرديم. گندم چه مقدار وارد مي‌کرديم؟ قحطي در کشور مي‌شد. اين جمله آقا خيلي زيباست فرمودند: براي مردم بگوييد يکي از نتايج عملياتي که نيروي دريايي انجام داده است اين است که اقتصاد کشور سالم مانده است.

س: يکي از بزرگترين کارهايي بود که نفتکش هاي ما وقتي عبور مي‌کردند.
سياري: صادرات به حداقل رسيد اما هيچ وقت صادرات ما قطع نشد. خيلي زدند. خارک چندبار وضعيتش قرمز شد؟ يعني بمباران مي‌شد. 2800 بار اين اتفاق افتاده است به اندازه روزهاي دفاع مقدس است يعني ميانگين روزي يک بار بود اما چه شد نيروي دريايي چه کرد؟ پدافند چيکار کرد؟ خود شرکت نفتي ها چه کارکردند تا توانستند اين نفت را صادر کنند و چگونه ما برديم تا از تنگه هرمز بيرون برود.
س: حال و هوايتان بعد از پذيرش قطعنامه چگونه بود ؟
سياري: خوب نبود، يعني شور و هيجاني که ما داشتيم و علاقه‌مند بوديم به همه خواسته‌هامان برسيم، آن برداشت خود ما بود ولي تصميمي که گرفته شد حتما تصميم به جايي بوده است. در روزهاي اول حال و هواي ما اصلا خوب نبود تا جا افتاديم.
س: چطور جانباز شديد؟
سياري: دشمن وقتي که وارد شلمچه شد، جاده ها را قطع کرد. جاده خرمشهر -اهواز و اهواز - آبادان، آبادان – ماهشهر همه جاده‌ها را قطع کرد آمد در بهمن شير، در کوي ذوالفقاري. بعد از کوه ذوالفقاري عقب رانديم اما جاده‌ها را قطع کرده بود. به ويژه آخرين جاده، جاده آبادان به ماهشهر بود.
ما اولين يگاني بوديم که به ما ماموريت دادند تا برويم اين جاده را باز کنيم. قبل از عمليات ثامن‌الائمه گردان تکاوران جناب صمدي در آنجا مستقر شد که ما بتوانيم اين جاده را باز بکنيم. من هم در انجا از گروهان سوم فرمانده دسته بودم و ما چون آن مقطع زماني عراق از سمت چپ جاده عبور کرده بود و تماما مين‌ريزي کرده بود. مين ريزي با مين‌گذاري فرق مي‌کند. مين‌گذاري فرمول و حساب و کتاب دارد ولي مين ريزي با بالگرد ريخته مي‌شود. بيشتر آنها مين هاي کوچک بودند که به ان مين‌هاي گوجه‌اي مي‌گفتند. وقتي پا روي آنها فشار مي‌آورد معمولا دست و پاها را قطع مي‌کرد. ما براي اينکه به جاده نزديک بشويم و جاده را باز کنيم مجبور بوديم شب ها ميدان را پاک کنيم تا بتوانيم پيشروي کنيم.
صدمتر صدمتر، دويست متر دويست متر به اين صورت پاک مي‌کرديم و جلو مي‌رفتيم که جانباز زيادي هم داديم و هستند بچه‌هايي که پا و دست‌شان قطع شده است. ما يک شب ضمن اينکه ميدان را پاک کرديم و مسير را پيدا کرديم، يک تک به دشمن زديم روي جاده. يک ضربه خوبي به انها وارد کرديم و جزء اولين ضربه‌هايي بود که به انها وارد کرديم که بايد جاده را ترک مي‌کرد و عقب نشيني کرد.
موقعي که ما اين حمله را انجام داديم ديگر شفق بود، هوا داشت روشن مي‌شد. انها ما را تشخيص دادند و ما را با گلوله دنبال کردند. من بچه‌ها را داخل سنگر فرستادم و گفتم حواس‌تان جمع باشد نوبت خودم شد که داخل سنگر بروم. سربازي داشتم که بي‌سيم‌چي بود، بچه نجف آباد بود که گفت مي‌خواهيد پايين برويد موقع نماز است، وضو بگيريد و براي نماز بياييد.
من هم گفتم که اينجا نمي‌شود. رفتم دست و صورت بشويم و وضو بگيرم ديدم خمپاره به نقاط مختلفي مي‌خورد و در نزديکي خودمان بود و من گفتم اگر معطل بکنم شايد بعدي همين جا بخورد که من نشستم و همينطور که من در اين فکر بودم همين اتفاق هم افتاد!
تا رفتم بلند شوم و آنجا را ترک کنم خمپاره آمد همان جايي که نشسته بودم خورد. من با موج آن انفجار که توپ بود يا خمپاره بلند شدم و در حالت شيرجه به طرف سنگر رفتم. در هوا که موج انفجار من را گرفت، من فکر کردم سر ندارم، چون موج مي‌برد.
کف سنگر افتادم، سنگر خراب شد ديدم سرم هست. بعد نگاه کردم ديدم بدنم مي‌سوزد. همه جا از بدنم بيرون آمده بود. من همين قدر مي‌توانستم بگويم کمک! ناواستوار مرتضي صيدگر صيادان که الان ساکن انزلي است، آمد ما را بيرون کشيد و حمل کرد و ما را سوار وانت کردند و وانت زير آتش بود. خود وانت هم ما را چند بار به اين طرف آن طرف زد.
خلاصه ضربه بيشتري خورديم تا به بهداري رسيديم که زير پل بود. آنجا دکتر مقيمي که خدا رحمتش کند ما را بسته‌بندي کردند و به بيمارستان پتروشيمي ماهشهر فرستادند. ما را اتاق عمل بردند و پزشکي به نام دکتر طبيب بود که خدارحمتشان کند، نظامي نبود، شخصي بودند. ايشان بسيار انسان وارسته‌اي بودند. ما را عمل کردند و شب که ما به هوش امديم ايشان بالاي سر ما امدند و گفتند همه روده‌هات بيرون بود. معده و روده و اثني عشر ما مدت‌ها بيرون بود تا ديگر در عمل‌هاي بعدي جفت و جور کردند و بهتر شديم.
س: خيلي ممنون که وقت‌تان را در اختيار ما گذاشتيد. 10 سال است که فرمانده نيروي دريايي هستيد همچنان با قدرت باشيد و خدمت بکنيد و واقعا مردم کيف مي‌کنند شما را مي‌بينند و ان‌شالله همواره هم خبرهاي خوب براي مردم داشته باشيد.
قطعا، انشالله با حمايت‌هاي همه جانبه با دعاهاي خيري که دارند و با انگيزه‌هايي که به ما مي‌دهند خدا به ما کمک بکند و ما بتوانيم به اين صورت حرکت کنيم.
س: برنامه با دستخط شما تمام يم‌شود.
امير سياري:
«بسم‌الله الرحمن الرحيم
توفيق پيدا کردم امروز در خدمت شما در مورد دفاع مقدس و اقدامات نيروي دريايي صحبت کنم، از اين بابت از شما متشکر هستم و خداوند بزرگ را سپاسگذارم. ملت ما با هوشمندي و ايثار و گذشتگي تحت رهبري امام راحل(ره) توانست دفاع مقدس را پشت سر گذارد و امروز بالنده و مستقل باشد.
درود به روح مطهر امام و همه شهدا مي‌فرستم و از زحمات همه جانبازان و آزادگان و پيشکسوتان و همه رزمندگان به ويزه از حمايت‌هاي همه جانبه ملت بزرگ ايران قدرداني مي‌کنم.
امروز جمهوري اسلامي تحت فرماندهي معظم کل قوا به مرحله‌اي از رشد رسيده‌اند که توانمندي خود را در دفاع از آرمان‌هاي انقلاب به معرض نمايش مي‌گذارند تا ثابت کنند هر کسي جرات تعرض به خود راه دهد، نتيجه‌اي هم مانند رژيم بعثي عراق خواهد ديد.
امروز نيروهاي مسلح سرافراز و بالنده و در خدمت نظام و ملت مي‌باشند. اميدوارم با ارائه حقايق دفاع مقدس به نسل فعلي بتوانيم ضمن آگاه‌سازي اين نسل موجب آمادگي هر چه بيشتر در مقابل هرگونه تهديد باشيم.
نيروي دريايي راهبردي ارتش جمهوري اسلامي ايران امروز افتخار دارد در عرصه ساخت و ساز يگان‌هاي جديد، به خودکفايي برسد و در عرصه درياي آزاد ماموريت انجام دهد و مظهر اقتدار ملت در درياها باشد.
ان‌شاالله»

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۳۵۰۸۵/امیر_دریادار_سیاری_در_گفتگو_تلویزیونی_مطرح_کرد_ساخت_زیردریایی_های_هسته_ای_در_مرحله_تحقیقات_است_پاسخ_ناو_نیروی_دریایی_ایران_به_دلسوزی_ناو_آمریکایی_دیگران_کمک_نمی_کردند_عراق_بیش_از_۶_ماه_توان_جنگ_نداشت را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی: