Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-24@03:16:33 GMT

فيلم هاي حاشيه دار سينماي ايران

تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۲۳۵۴۷۰۳۸

فيلم هاي حاشيه دار سينماي ايران

خبرگزاري آريا - روزنامه هفت صبح - احمد رنجبر: سريال «عاليجناب» دو سال پيش کليد خورد و انتظار مي رفت به سرعت وارد شبکه نمايش خانگي شود. هفته پيش بالاخره شاهد پوسترهاي سريال در سوپرمارکت ها بوديم و کمي بعد اعلام شد «عاليجناب» سوم آبان مي آيد. در همين اثنا سام قريبيان، کارگردان سريال پستي در صفحه اينستاگرام خود به اشتراک گذاشت که پر بود از گله.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او از تاخير در توزيع، کيفيت آنونس و پوستر سريال شاکي است و در نوشته اش به سليقه تهيه کننده و پخش کننده کنايه زده.
قريبيان به طور رسمي اين موارد از سريال را به گردن نمي گيرد. کمي منتظر مي مانيم تا معلوم شود آيا قريبيان هم جزو کساني است که مي گويند «اين فيلم مال من نيست.» در سينماي ايران موارد زيادي مي توان يافت که کارگردان از فيلم يا سريالي اعلام برائت کرده؛ سرنوشت 10 مورد شاخص آنها را بازخواني کرده ايم.
جعفرخان از فرنگ برگشته/ علي حاتمي؛ 1366
علي حاتمي براساس نمايشنامه جعفرخان از فرنگ آمده نوشته حسن مقدم، يک سناريو نوشت با عنوان «جعفرخان از فرنگ برگشته» و آن را با حضور عزت الله انتظامي، محمدعلي کشاورز، حسين سرشار، ايرج راد و ارحام صدر کارگرداني کرد. فيلم اولين کمدي بعد از انقلاب به حساب مي آيد اما مميزي اجازه نداد حق مطلب به درستي ادا شود.

ماجرا چه بود: اوايل انقلاب و سختگيري درباره فيلم هاي کمدي دوچندان. فيلم زنده ياد حاتمي 20 دقيقه مميزي خورد؛ او حاضر به اصلاح نبود و زير بار نمي رود. وزارت ارشاد ابتدا به دستيار حاتمي پيشنهاد مي دهد اما احمد بخشي قبول نمي کند. خودش گفته: «يدالله صمدي از ارشاد به من زنگ زد و گفت روي ديوار يک برگه زده اند که رويش نوشته علي حاتمي به دلايل فلان و فلان تا اطلاع ثانوي ممنوع الکار است. بعد از آن من را از ارشاد خواستند و گفتند اين 20 دقيقه را شما بساز. گفتم من به فيلم علي دست نمي زنم.»
واکنش کارگردان: چند سال پيش احمد بخشي، دستيار زنده ياد حاتمي ماجرا را اين طور روايت کرده بود: «بعد از پايان ساخت «جعفرخان از فرنگ برگشته» ارشاد 20 دقيقه از فيلم را درآورد و به علي گفتند اين 20 دقيقه را دوباره بگير. علي زير بار نرفت و به همين دليل ممنوع الکار شد. داستان از اين قرار بود که از ارشاد خارج مي شود.» طبعا «جعفرخان از فرنگ برگشته» را نمي توان فيلم حاتمي دانست و خواست کارگردان هم جز اين نبوده.
سرانجام چه شد: در نهايت محمد متوسلاني «جعفرخان از فرنگ برگشته» را کامل مي کند. 20 دقيقه، زمان خيلي خيلي زيادي است؛ حالا اگر از حساسيت زنده ياد علي حاتمي اطلاع داشته باشيم خادم دستانه است که فيلم را متعلق به او بدانيم. «جعفرخان از فرنگ برگشته» توسط محمد متوسلاني کامل شده اما در برخي منابع رسمي مثل سوره سينما اسم زنده ياد علي حاتمي به عنوان کارگردان آمده و در چند جا از عنوان کار گروهي استفاده شده است. خود حاتمي هيچ وقت «جعفرخان از فرنگ برگشته» را متعلق به خود ندانست و بارها از آن برائت کرد.
جايگاه اثر: اگر علي حاتمي اثر خود را کامل مي کرد نتيجه اي بهتر را شاهد بوديم. نگاه طنازانه او به خودباختگي فرهنگي در بخش هايي از «جعفرخان از فرنگ برگشته» مشهود است. در قسمت هاي ديگر اما مي توان نتيجه مميزي و حضور کارگردان ديگر را ديد که باعث شده فيلم اثري کاريکاتوري شود. فارغ از همه حواشي، «جعفرخان...» يک کمدي ضعيف و الکن است.
عقرب/ بهروز افخمي؛ 1375
درست در اوج سال هايي که فيلم هاي اکشن با حضور جمشيد هاشم پور با سر تراشيده حسابي مي فروخت، دفتر پويافيلم با دعوت از کارگردان هاي مختلف شروع به توليد يک سري فيلم اکشن با حضور جمشيد هاشم پور کرد. يکي از آنها بهروز افخمي بود که حسين فرحبخش براي ساخت عطش از او دعوت کرد.

ماجرا چه بود: پويافيلم در پي توفيق فيلم هاي اکشني که با حضور جمشيد هاشم پور توليد کرده بود، از بهروز افخمي در پي بازيگوشي هاي هميشگي اش در عرصه فيلمسازي به اين دعوت پاسخ مثبت گرفت و قرار شد تا «عقرب» را براي پويافيلم بسازد. اين فيلم هم قرار بود طبق همان پلات فيلم هاي قبلي پويافيلم ساخته شود، اما مشکل جايي بود که افخمي قصد داشت تا پلات هميشگي را بشکند و اکشني متفاوت بسازد.
واکنش کارگردان: در آن سال ها قانون اينطوري بود که اگر فيلم به جشنواره نمي رسيد، اجازه نمايش پيدا نمي کرد و بايد يک سال پشت در اکران مي ماند. از همين رو حسني فرحبخش به افخمي فشار مي آورد که فيلم را زود تمام کند تا به جشنواره برسد. افخمي تا آنجايي که جا داشت در برابر فشارهاي فرحبخش مقاومت کرد چرا که معتقد بود اين فيلم به خاطر اکشن متفاوتش بايد با حساسيتي ويژه و بدون تعجيل ساخته شود؛ مسئله اي که در نهايت هيچ کدام از طرفين سر آن به توافق نرسيدند.
سرانجام چه شد: افخمي وقتي ديد نمي تواند فرحبخش را قانع کند که فيلم را با تعجيل به سرانجام نرساند و بگذارد او کارش را انجام دهد، ترجيح داد که از نيمه هاي کار از پروژه کنار بکشد. در پي کناره گيري افخمي، فرحبخش خودش پشت دوربين رفت و سکانس هاي باقي مانده را گرفت. در نهايت قرار شد در تيتراژ نام بهروز افخمي به عنوان مشاور بيايد و به جاي نام کارگردان از عنوان کار گروهي استفاده شود. تا به اين شکل «عقرب» نه جزو کارنامه افخمي به حساب بيايد و نه حسين فرحبخش.
جايگاه اثر: يک اکشن به سياق تمام اکشن هاي قبلي پويافيلم با يک سري کليشه هاي ثابت که البته در آن سال ها حسابي در گيشه جواب مي داد. فيلم در تهران فروش متوسطي داشت، اما در شهرستان ها آنقدر فروخت که توانست نام خودش را در بين فيلم هاي پرفروش و پرمخاطب سال ثبت کند.
موج مرده/ ابراهيم حاتمي کيا؛ 1379
ابراهيم حاتمي کيا بعد از «روبان قرمز» تصميم گرفت با سرمايه گذاري بنياد روايت که خاستگاهش از همان جا بود فيلمي در ادامه آژانس شيشه اي بسازد؛ فيلمي با همان صراحت، اما از زاويه ديدي ديگر. نتيجه اين تصميم به توليد «موج مرده» منجر شد.

ماجرا چه بود: حاتمي کيا در «موج مرده» هرچند صراحت بيشتري در نقد عملکرد آدم هاي جنگ در دوران صلح دارد، اما در اينجا برخلاف «آژانس شيشه اي» خيلي رو اين کار را انجام مي دهد. پاشنه آشيل فيلم همين جاست؛ نقطه اي که باعث شد ارکان اصلي بنياد روايت و در راس آن مديرعامل وقت بنياد رو در روي فيلم قرار بگيرند و اکران آن را در جشنواره منوط به انجام مميزي کنند. آنها يک شب قبل از اکران فيلم در جشنواره ليستي از اصلاحات دست حاتمي کيا مي دهند.
واکنش کارگردان: حاتمي کيا وقتي سياهه موارد اصلاحي به دستش مي رسد، شروع به حذف سکانس هاي مورد نظر مي کند و راش اصلاحي را کنار مي گذارد تا در روز اکران فيلمش در سالن رسانه ها آن را به اهالي مطبوعات نشان دهد. صبح روزي که قرار بود فيلمش در جشنواره اکران شود با کيسه پر از راش فيلم در سالن رسانه ها حضار شد و طي صحبت هايي آتشين به انتقاد از مسئولان فرهنگي سپاه پرداخت.
سرانجام چه شد: بعد از جنجال حاتمي کيا، قرار شد فيلم بعد از جشنواره طي نمايشي خصوصي براي مسئولان نظام و نمايندگان مجلس به نمايش دربيايد. فيلم اکران شد و در نهايت تصميم بر اين شد تا بنياد روايت مالکيت فيلم را واگذار کند. در پي اين تصميم، احمدرضا درويش وارد ماجرا شد و مالکيت فيلم را به شرط انجام برخي اصلاحات خريداري کرد. فيلم بعد از انجام يک سري مميزي روي پرده رفت، اما اصلا مورد توجه قرار نگرفت.
جايگاه اثر: لحن عصبي کارگردان در روايت قصه و بيان حرف هايش موجب شد تا «موج مرده» برخلاف «آژانس شيشه اي» به فيلمي کم اثر که حرف هايش برندگي لازم را ندارد تبديل شود؛ فيلمي که مي توان با استناد به همين نکته آن را اثري متوسط در کارنامه حاتمي کيا به حساب آورد.
عطش/ حسين فرحبخش؛ 1381
اوايل دهه 80 و زماني که قاسم جعفري در تلويزيون يکه تازي مي کرد، حسين فرحبخش از او براي ساخت يک فيلم سينمايي جوانانه با موضوع سرقت دعوت کرد؛ فيلم با نام «خواب برفي». فيلم در نهايت به «عطش» تغيير نام داد و البته کارگردانش عوض شد.

ماجرا چه بود: گفته مي شد دليل اصلي اختلاف و کناره گيري قاسم جعفري، دخالت هاي حسني فرحبخش در کار او به هنگام کارگرداني بوده است. جعفري از دخالت هاي فرحبخش عصباني شده بوده و همين زمينه جدايي شان را فراهم مي کند. طبيعي است اين جدايي باعث حذف نام کارگردان شود و اسم جعفري در تيتراژ نيايد. فيلمنامه «عطش» را پيمان معادي نوشته بود؛ فيلمنامه نويس نوظهوري که يکي دو سال قبلش فيلمنامه پرفروش «آواز قو» نامش را سر زبان ها انداخته بود.
واکنش کارگردان: قاسم جعفري روزي قرار بود فيلم «عطش» را بسازد که سريال هايش حسابي پربيننده و به اصطلاح خيابان خلوت کن بودند. او فيلم «عطش» را در سکوت کامل خبري جلوي دروبين برد، مدتي از آغاز فيلمبرداري اش نگذشته بود که اعلام شد، قاسم جعفري به دليل اختلاف با حسين فرحبخش از پروژه کنار کشيده است. هيچگاه دو طرف در گفت و گوهايي که با رسانه ها داشتند به صراحت درباره اختلاف شان حرف نزدند و همه چيز در حد شنيده و شايعه بوده است.
سرانجام چه شد: محمدحسين فرحبخش چند سال قبل تر از «عطش»، وقتي بهروز افخمي از ادامه کارگرداني فيلم «عقرب» انصراف داد، خودش پشت دوربين رفت اما ترجيح داد تا نامش را به عنوان کارگردان در تيتراژ نياورد. اين بار نام فيلم را از خواب برفي به «عطش» تغيير داد تا اين فيلم تبديل به نخستين تجربه فيلمسازي اين تهيه کننده شود. فرحبخش بعد از اين تجربه، 9 سال صبر کرد تا فيلم دوم خود (زندگي خصوصي) را بسازد.
جايگاه اثر: «عطش» خرداد سال 92 روي پرده آمد و فروش متوسطي داشت. فيلم در ميان محصولات پويافيلم جزو آثار موفق قرار مي گيرد که علاوه بر نگاه به گيشه قصد بيان دغدغه هاي جوانانه را دارد. تقابل بهرام رادان و فريبرز عرب نيا ديگر نکته قابل اتکاء «عطش» است. رادان نقش جوانکي خلافکار با آرزوهاي محال را بازي مي کرد.
کارناوال مرگ/ حبيب الله کاسه ساز؛ 1387
ناجا براي برگزاري دومين جشنواره فيلم پليس، سفارش توليد چند فيلم مي دهد. يکي از اين فيلم ها «کارناوال مرگ» است که توليد آن به زنده ياد حبيب الله کاسه ساز محول مي شود و او براي کارگرداني، رضا اعظميان را دعوت به کار مي کند. در نهايت اما خودش کارگردان فيلم مي شود.

ماجرا چه بود: روند کند توليد موجب مي شود که فيلم براي جشنواره پليس آماده نشود، همين روند توليد موجب مي شود تا ضبط سکانس هاي فيلم با دهه اول محرم همزمان شود. مخالفت ناجا با ضبط اين سکانس ها در ايام سوگواري محرم، موجب توقف موقتي پروژه مي شود اما بالا رفتن هزينه هاي توليد فيلم منجر به اين مي شود که ناجا از خير توليد اين پروژه بگذرد و توقف موقتي تبديل به توقف دائمي شود.
واکنش کارگردان: رضا اعظميان در مصاحبه هايي که انجام مي داد، اميدوار به ادامه ساخت آن بود اما در نهايت کاسه ساز خودش فيلم را تمام کرد. اعظميان سال 89 در برنامه هفت صراحتا اعلام کرد «کارناوال مرگ» به هيچ وجه فيلم او نيست و براي همين هم نمي خواهد نامش در فيلم باشد: «در هنگام ساخت اين فيلم نه سيمافيلم و نه بنياد فارابي حاضر نشد براي فيلمي که کاسه ساز آن را تهيه مي کند، سرمايه گذاري کند.» کاسه ساز هم اين اتهام را رد کرد.
سرانجام چه شد: کاسه ساز بعد از گذشت دو سال خودش تصميم مي گيرد با کنار گذاشتن اعظميان فيلم را به سرانجام برساند. او در فيلمنامه و شخصيت ها تغييراتي ايجاد مي کند. فيلم سال 89 اکران عمومي شد اما در گيشه توفيقي به دست نياورد. داستان آن درباره زندگي فردي مخترع و نخبه است که همسر باردار خود را در پشت کاروان هاي شادي عروسي از دست مي دهد. او به عروس و دامادها دسته گل هايي هديه مي دهد که در آنها بمب جاسازي شده است.
جايگاه اثر: همانطور که اشاره کرديم «کارناوال مرگم در گيشه موفق نبود. منتقدان هم توجهي به آن نکردند. با اين حال اثر منفي تغيير کارگردان و توقف در توليد فيلم را نمي توان در کيفيت نهايي آن ناديده گرفت. اگر فيلم بدون حاشيه به سرانجام مي رسيد و در جشنواره پليس نمايش داده مي شد، وضع بهتري داشت.
سن پترزبورگ/ بهروز افخمي؛ 1388
بهروز افخمي هنوز درگير حاشيه هاي «فرزند صبح» بود که براي ساخت «سن پترزبورگ» به تهيه کنندگي حميد اعتباريان به توافق رسيد. اعتباريان هم هنوز از حاشيه هاي فيلم نافرجام «لبه پرتگاه» بهرام بيضايي خراج نشده بود که پذيرفت فيلم افخمي را تهيه کند. اين همکاري اما پر بود از بگومگو بر سر فيلم.

ماجرا چه بود: در آستانه اکران فيلم بود که طرفين پرده از ماجرا برداشتند. اين اتفاق زماني رخ مي داد که افخمي براي ساخت «بلک نويز» به کانادا رفته و از پسرش آيدين خواسته بود بر کار نظارت داشته باشد. اعتباريان اما فيلم را توسط مستانه مهاجر تدوين کرد و اعتراض هاي شديد افخمي از راه دور شروع شد. بهروز افخمي با رسانه اي کردن نامه اش به خانه سينما، خواستار عدم اکران «سن پترزبورگ» بود. مي گفت در فيلم 10 درصد سهم دارد و بايد جلوي اکران آن گرفته شود تا خودش سر فرصت فيلم را تدوين کند.
واکنش کارگردان: بهروز افخمي وقتي که ديد فيلم به اکران نزديک شده به شيوه خودش از «سن پترزبورگ» اعلام برائت کرد و رسما آن را فيلم کسي ديگر تعبير کرد: «آقاي اعتباريان مي توانند براي پرکردن اين جاي خالي از نام يک شخصي حقيقي (مثلا خودشان يا...) يا يک نام مستعار (مثلا آلن اسميتي) يا حتي يک عبارت انتزاعي (مثلا حيات اجتماعي امروز ايران) استفاده کنند و از رضايت من آسوده خاطر باشند.» البته اعلام برائت افخمي کنايي بود وگرنه بعد از پايان حواشي روي خواسته اش تاکيد مي کرد.
سرانجام چه شد: «سن پترزبورگ» سال 1389 اکران عمومي شد و توانست رده پنجم فروش سال را از آن خود کند. کساني که براي تماشاي آن به سينما مي رفتند پشيمان از سالن بيرون نمي آمدند و منتقدان و رسانه ها هم توجه اي ويژه به آن داشتند. با اين حال به وضوح عدم حضور بهروز افخمي موقع تدوين فيلم قابل لمس است که باعث شد «سن پترزبورگ» به لحاظ کيفي لطمه ببيند و دوپاره شود. نيمه اول فيلم اثري جذاب، با ريتم بالا و پر از شوخي است اما در نيمه دوم ميزان ضرباهنگ فيلم پايين مي آيد.
جايگاه اثر: به رغم حواشي، «سن پترزبورگ» فيلمي قابل دفاع است. داستاني جذاب دارد و شوخي هايش از مخاطب خنده مي گيرد. فيلم جزو کمدي هاي خوب چند سال اخير سينما دسته بندي مي شود که البته در صورت حضور کامل افخمي در مراحل فني مي توانست موقعيت ويژه تري داشته باشد.
فرزند صبح/ بهروز افخمي؛ 1389
به مناسبت صدمين سال تولد امام خميني قرار شد يکي دو پروژه داستاني با موضع زندگي ايشان ساخته شود. مرکز نشر آثار حضرت امام (ره)، توليد چند پروژه را در دستور کارش قرار داد که يکي از آنها «فرزند صبح» به کارگرداني بهروز افخمي بود؛ فيلمي با محوريت زندگي دوران کودکي و نوجواني امام خميني.

ماجرا چه بود: افخمي يک بار توليد اين پروژه را استارت زد، اما به دليل مهيا نشدن امکانات از ساختش صرف نظر کرد تا اينکه دوباره و بعد از ساخت «گاوخوني» تصميم گرفت آن را از سر بگيرد. پروژه سال 83 کليد خورد، اما فيلمبرداري افخمي با وسواس زيادي مراحل پس توليد را شروع کرد، روند پيشرفت به قدري کند بود که آرام آرام اختلافات از همين جا کليد خورد. سفر افخمي به کانادا و رها شدن فيلم اختلافات را علني کرد.
واکنش کارگردان: افخمي بعد از انتخابات سال 88 براي مدتي از ايران رفت و ساکن کانادا شد. در اين مدت فيلم «فرزند صبح» به ظاهر در حال طي کردن مراحل فني اش بود، اما عملا پروژه متوقف شده بود و هيچ پيشرفتي در روند آماده سازي آن حاصل نشده بود. پيرو همين ماجرا محمدرضا شرف الدين، تهيه کننده پروژه وارد ماجرا شد تا پروژه را هر طور که شده به سرانجام برساند. از همين رو بدون مشورت با افخمي کارهاي مربوط به تدوين، دوبله و... را انجام داد و همين موجب شد تا افخمي با انتشار نامه اي اعتراضي، انصراف خود را از فيلم اعلام کند.
سرانجام چه شد: افخمي، بعد از انتشار نامه اش صراحتا اعلام کرد که «فرزند صبح» فيلم او نيست، اين در حالي بود که شرف الدين به سرعت در حال انجام امور فني فيلم بود تا آن را براي حضور در جشنواره بيست و نهم فيلم فجر آماده کند. فيلم براي بخش مسابقه پذيرفته شد و در جشنواره به نمايش درآمد. اما ماحصل چيزي که روي پرده رفت، يک فيلم آشفته و بي سر و ته بود که اعتراض اهالي رسانه و... را به همراه داشت. فيلم بعد اکران محدود در جشنواره براي هميشه به بايگاني رفت.
جايگاه اثر: افخمي مدعي است که نسخه به نمايش درآمده ناقص است و اگر فيلم زير نظر او آماده شود به اثري درخور نام امام خميني (ره) تبديل خواهدشد. اما با وجود اين ادعا سرمايه گذار فيلم ترجيح داد «فرزند صبح» در بايگاني بماند. هر چند که افخمي در مصاحبه هايش عنوان مي کند مالکيت فيلم را خريده و قصد دارد نسخه خودش را آماده نمايش کند.
پنجاه قدم آخر/ کيومرث پوراحمد؛ 1392
«اتوبوس شب» براي کيومرث پوراحمد خوش يمن بود. او در اولين تجربه دفاع مقدسي خود تحسين ها را برانگيخت و باعث شد سال ها بعد عزمش را براي فيلمسازي در اين حوزه جرم کند. او «پنجاه قدم آخر» را هم با نگاهي متفاوت با همکاري بنياد روايت ساخت.

ماجرا چه بود: «پنجاه قدم آخر» سوژه نابي دارد؛ فيلم سرگذشت واقعي يکي از نيروهاي اطلاعات لشکر زرهي نجف اشرف در عمليات والفجر 4 را نمايش مي دهد. روايت دقيق پوراحمد نفس مخاطباني که براي نخستين بار در جشنواره فيلم را مي ديدند بند آورده بود اما زا يک جايي به بعد فيلم دوپاره مي شود. تغيير لحن فيلم و کشدار شدن برخي صحنه ها دستمايه انتقاد و البته تمسخر فيلم شد. پوراحمد آن زمان فقط عذرخواهي کرد و توضيحي ديگر نداد.
واکنش کارگردان: سکوت پوراحمد چندي پيش شکست و گفت «پنجاه قدم آخر» فيلم او نيست: «وقتي مونتاژ اوليه «پنجاه قدم آخر» تمام شد، قرار شد همين نسخه ناقص را به سرمايه گذار 50 درصد نشان بدهم. يک آقاي بزرگوار با چند تن از معاونانش آمد و نسخه ناقص فيلم را ديد و گفت اين پاک ترين، زلال ترين، انساني ترين فيلم دفاع مقدسي است.» پوراحمد اين را هم گفته که «پنجاه قدم آخر قراني دعواي دو سردار شد که مي خواستند روي يکديگر را کم کنند.»
سرانجام چه شد: نمايش «پنجاه قدم آخر» در سينماي مطبوعات با سوت و کف ممتد همراه بود. اين واکنش منفي باعث شد فيلم تدوين مجدد شود ولي باز هم در گيشه شکست سنگيني خورد؛ آن زمان کيومرث پوراحمد ترجيح داد سکوت کند. به تازگي گفته در تدوين دقايق پاياني فيلم دخالتي نداشته است. نکته جالب اينکه «پنجاه قدم آخر» براي شبکه نمايش خانگي کوتاه شده و کيفيت آن بالا رفته اما پوراحمد مي گويد از سرنوشت آن بي اطلاع است و ديگر فيلم را نديده.
جايگاه اثر: راستش هنوز اين ميزان از واکنش منفي همکاران رسانه اي در جشنواره براي مان غيرقابل هضم است. «پنجاه قدم آخر» ايراد دارد اما نه آنقدر که با کف و سوت بدرقه شود. فيلم در تدوين مجدد، سر و شکل بهتري گرفته و ريتم آن بالاتر رفته.
آمين. منوچهر هادي؛ 1394
سال 93 منوچهر هادي تصميم گرفت اولين سريال پليسي اش را بسازد. جواد نوروزبيگي تهيه کنندگي «آمين» را برعهده گرفت و ناجي هنر و سينما فيلم هم سرمايه گذار بودند. هادي نقش اول سريالش را به هادي ساعي سپرد و کار را کليد زد. پروسه توليد اما زياد از حد کش آمد.

ماجرا چه بود: «آمين» بنا بود سال 93 در هفته نيروي انتظامي روي آنتن برود. حتي تلويزيون آنونس هاي آن را پخش کرد اما مصاحبه منوچهر هادي با خبرگزاري ايسنا نشان داد نه تنها سريال به هفته ناجا نمي رسد که کلا سرنوشت آن نامعلوم است. اين نخستين حاشيه سريال نبود و هر بار اعتراض کارگردان از بي پولي به گوش مي رسيد اما اين بار ماجرا جدي بود و پروژه واقعا خوابيد. بعد از آن هم سريال با کارگردان ديگري ادامه پيدا کرد و به سرانجام رسيد.
واکنش کارگردان: چند ماه گذشت تا اين که خبر آمد بهرنگ توفيقي ادامه سريال را کارگرداني خواهدکرد. او بعد از سه ماه تصويربرداري کار را به پايان رساند. «آمين» سال 94 همزمان با هفته ناجا روي آنتن شبکه يک رفت. البته اندکي تغيير نسبت به قبل داشت. در تيزرها نام منوچهر هادي ابتدا قيد مي شد و کمي بعد نام بهرنگ توفيقي به شکل ديزالو جاي آن را مي گرفت. هادي اعلام کرد سريال «آمين» مال او نيست و خواستار حذف نامش از تيتراژ شد.
سرانجام چه شد: نام منوچهر هادي از تيتراژ سريال «آمين» حذف شد اما در منابع رسمي مثل ويکي پديا هنوز اين سريال به عنوان يکي از آثار تلويزيوني او ديده مي شود. در زمان پخش سريال هادي واکنش خاصي نداشت و فقط به طور ضمني بار ديگر تهيه کننده را محکوم کرد. او چندي پيش در گفت و گو با هفت صبح که به مناسبت «عاشقانه» انجام شد، يک بار ديگر به نوروزبيگي کنايه زد و دلخوري اش را از شرايط پيش آمده براي «آمين» نشان داد.
جايگاه اثر: سريال «امين» مانند غالب سريال هاي پليسي، اثري متوسط است. اين سريال در زمان پخش بيننده زيادي نداشت و نتوانست موج ايجاد کند. جدا از اين امر کيفيت بازي هادي ساعي زمينه ساز انتقادهاي فراواني به سريال شد و همان چند نکته خوب هم زير سايه بازي بد ساعي از بين رفت.
قاتل اهلي/ مسعود کيميايي؛ 1395
مسعود کيميايي يکي، دو بار براي ساخت دورخيز کرد اما هر بار مشکلي پيش آمد. او در نهايت موفق شد پروانه ساخت «قاتل اهلي» را به تهيه کنندگي منصور لشکري قوچاني بگيرد. او تهيه کننده اما متمولي است و حضورش مي تواند آسودگي خيال بابت هزينه هاي توليد به همراه داشته باشد.

ماجرا چه بود: خبرهايي که از توليد «قاتل اهلي» بيرون مي آمد، حکايت از شرايط خوب روند ساخت آن داشت. تهيه کننده و کارگردان مدام در يک قاب با لبخند عکس مي گرفتند اما روزهاي آخر خبر آمد فيلم متوقف شده. يکي، دو روز بعد مشخص شد بين کيميايي و لشکري قوچاني بر سر ميزان حضور پولاد کيميايي اختلاف پيش آمده است. کارگردان مي خواست سکانس هايي تازه با حضور پولاد به فيلم اضافه شود اما تهيه کننده مي گفت حاضر نيست از برآورد اوليه عدول کند.
واکنش کارگردان: وقتي قوچاني با درخواست کيميايي مخالفت کرد، او هم گفت که فيلمش بدون اين سکانس ها ناقص است. بگومگوها ادامه داشت و در نهايت «قاتل اهلي» به جشنواره سال پيش رسيد. کيميايي برخلاف چند سال اخير، در نشست خبري فيلم حضور پيدا کرد و معلوم بود براي نقد فيلمش نيامده و مي خواهد حرف هاي ديگري بزند. او در طول نشست فيلم به لشکري قوچاني نيش زد و پولاد هم همراهش بود. کيميايي، تهيه کننده را به عدم درک اصول فني فيلم متهم مي کرد.
سرانجام چه شد: چندي بعد مسعود لشکري قوچاني خبر دادگاهي شدن کيميايي را رسانه اي کرد. تصويري از حضور کيميايي در دادگاه هم منتشر شد؛ مدتي اما خبري نبود تا اين که خود لشکري قوچاني اعلام کرد مشکلات برطرف شده: «با توجه به اينکه «قاتل اهلي» با تدوين مجدد توسط خود مسعود کيميايي انجام شده است مي توانيم در اکران عمومي شاهد يک اثر بسيار متفاوت و خوب از اين کارگردان بزرگ سينماي ايران باشيم.»
جايگاه اثر: «قاتل اهلي» در ميان ساخته هاي چند سال اخير او يک سر و گردن بالاتر مي ايستد. در نسخه اي که در جشنواره فجر ديديم به وضوح مي شد پي به اختلاف کارگردان و تهيه کننده برد و اثرش را در «قاتل اهلي» ديد. در نسخه جديد عيب ها برطرف شده؟ اگر اين اتفاق رخ داده باشد، با فيلمي قابل دفاع رو به رو هستيم.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۴۷۰۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی: