Web Analytics Made Easy - Statcounter

مزیت پانسیون‌ها نسبت به خانه دانشجویی این است که قرارداد پانسیون یک ماهه است و اگر فقط برای یک تابستان می‌خواهید بمانید، گزینه خوبی هستند.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-مهدی عبدالعلی‌پور؛  باز تابستان آمد و فصل کوچ مستأجرین به خانه‌های تازه فرا رسید، اما علاوه بر آن‌ها گروهی دیگر نیز باید بار و بندیل را ببندند و به دنبال سرپناهی تازه باشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این دستۀ دوم دانشجویان دانشگاه‌های دولتی هستند که ناچاراً باید دنبال یک خوابگاه جدید بگردند. چرا؟ چون خوابگاه‌های دولتی عموماً تعطیل‌اند و بچه‌درس‌خوان‌هایی که نمی‌خواهند به شهر و دیار خود بازگردند باید دست به دامان خوابگاه‌های خصوصی یا همان پانسیون‌ها شوند. مزیت پانسیون‌ها نسبت به خانه دانشجویی این است که قرارداد پانسیون یک ماهه است و اگر فقط برای یک تابستان می‌خواهید بمانید، گزینۀ بهتری هستند. البته اجارۀ ماهانه آن‌ها هم بالاتر است و سخت‌گیری‌ها و ماجرا‌های خاص خودش را هم دارد. تصمیم گرفتم چرخی در میان پانسیون‌های مختلف بزنم و وضعیت را بررسی کنم.
نگاهی به آگهی‌ها می‌اندازم و می‌بینم پانسیون‌ها در محدوده قیمت نسبتاً گسترده‌ای، یعنی از حدود ۳۰۰ هزار تومان تا ۲ میلیون تومان در ماه وجود دارند. در آگهی‌ها عناوینی مثل اتاق‌های VIP یا پانسیون‌های لاکچری شمال شهر هم به چشم می‌خورد، که طبیعتاً قیمت‌های بالاتری دارند.  علاوه بر آن تعدادی خوابگاه‌های زنجیره‌ای نیز موجود است که  تابع رشد شعب آن‌ها به سمت بی‌نهایت میل می‌کند؛ به صورتی که کل شهر تهران و بعضا شهرستان‌ها را هم پوشش می‌دهند.

 
پانسیون اول / میدان فردوسی/ ارزان... فقط همین!  
به عنوان اولین گزینه سراغ یکی از آگهی‌های کف‌پیاده‌رویی! رفتم، تراکتی نارنجی که فقط قیمت در آن واضح دیده می‌شد: ۳۱۰ هزار تومان. خوابگاهی بی‌نام، تنها با یک شماره تلفن. با شمارۀ روی تراکت تماس گرفتم. مردی میانسال پاسخ داد. چند سوال درمورد قیمت اجاره و وضعیت اتاق‌ها پرسیدم، سپس پای مجوز را پیش کشیدم که با حالتی طلبکارانه گفت:: «این چه سوالیه! معلومه که داریم! اگر تو این مملکت [مجوز]نداشته باشی که...». سماجت کردم و پرسیدم: از کجا مجوز دارید؟ - «ببین پسرجون، این‌جا قدیما خوابگاه دانشگاه تهران بوده، بعداً مستقل شده، الان هم خیلی از بچه‌های دانشگاه تهران اینجان، اگه اتاق می‌خوای بیا این‌جا رو ببین و الّا وقت مارو نگیر».
تصمیم گرفتم برای دیدن خوابگاه بی‌نام و نشان -و شاید بی مجوز- بروم سر و گوشی آب بدهم. جلوی در ورودی هیچ تابلویی با عنوان خوابگاه یا پانسیون نبود. فقط یک برچسب کوچک روی زنگ، از همان برچسب‌هایی که در کودکی نام خود را با آن روی دفتر و کتابمان می‌نوشتیم، رویش با خودکار آبی نوشته شده بود: «خوابگاه».
پس از ورود مسئول خوابگاه شروع کرد به توضیح قیمت‌ها و مبلغ ودیعه.  اتاق‌ها هشت تخته و شش تخته و چهار تخته بود. قیمت‌ها هم به ترتیب ۳۴۰ تومان، ۳۶۰ تومان و ۳۸۰ تومان. ۳۰۰ تومان هم به‌عنوان ودیعه. وقتی از قیمت داخل آگهی پرسیدم گفت: «۳۱۰ تومان قیمت قبلی بود. الان شده ۳۴۰»
من، اما نگاهم به دیوار تکه به تکه گچ‌ریخته و کاغذ‌های چسبیده به دیوار بود: «آسانسور از ۱۲ شب تا ۵ صبح خاموش است»، «لطفا با کفش وارد نشوید»، «خوابگاه محل زندگی شماست پس نظافت را رعایت کنید» ...
توضیحات از جلوی آسانسور شروع شد: «آسانسور تو طبقه اول و دوم توقف نداره، چون جوونید پس مشکلی ندارید دو طبقه رو با پله برید بالا». دکمۀ طبقۀ پنجم را زد و مدام تأکید می‌کرد که دانشجویان دانشگاه تهران هم اینجا ساکن‌اند، انگار این برایش یک جور افتخار بود.
اولین چیزی که خودنمایی می‌کرد موکت کِرِم رنگ چرک روی زمین بود. همان دیوار‌های گچ‌ریخته که این بار بعضاً سیاه هم شده بودند. پنجره‌ای که با پلاستیک پوشانده شده بود. نمای اولیه طبقه پنجم که اصلاً حس خوبی القا نمی‌کرد. اگر به‌خاطر گزارش نبود همان داخل آسانسور انصراف می‌دادم و بازمی‌گشتم، حتی حاضر نبودم پایم را روی آن موکت بگذارم.
از راهرو که گذشتیم تازه نشانه‌های زندگی دانشجویی نمایان شد، لباس‌های شسته‌شدۀ روی هم تلنبارشده، بوی مخلوط‌شده چند غذای مختلف که میان آن‌ها بوی سیب‌زمینی سرخ‌کرده خودنمایی می‌کرد، یک نفر که گوشه‌ای مشغول کار با لپ‌تاپ بود.
وارد فضای کوچکی با شش درب شدیم. یکی مربوط به آشپزخانه بود، شامل یک سینک و یک گاز دو شعله که برای آن افراد اصلاً کافی به‌نظر نمی‌رسید. پنج درب دیگر مربوط به اتاق‌ها می‌شد. از چند دانشجویی که آنجا بودند سوال‌هایی کردم، گفتند این‌جا ساس و سوسک و... دارد، اما بیشتر گلایه‌شان از حضور همزمان دانشجو و کارمند در یک محیط و بعضاً در یک اتاق بود. می‌گفتند کارمندان یک‌سری حریم‌ها را رعایت نمی‌کنند و به قول معروف عوالم دیگری دارند، اما به‌خاطر قیمت مناسب حاضرند اینجا زندگی کنند.
مطابق قانون، پانسیون‌هایی که از وزارت علوم مجوز دارند، حق اجارۀ اتاق به کارمندان را ندارند، اما اگر مجوز سازمان گردشگری داشته باشند، هم کارمند و هم دانشجو می‌توانند بپذیرند. یک بار دیگر از مسئول آنجا درباره مجوز پرسیدم. گفت: «از دانشگاه مجوز داریم». دیدم باز هم جواب درست و حسابی نمی‌دهد، دیگر پاپیچ نشدم. گفتم حتماً در روز‌های آینده مزاحم می‌شوم. گفت: «هر وقت بیای جات محفوظه».
با سرعت هر چه تمام‌تر بیرون آمدم، بهتر است بگویم فرار کردم!  
پانسیون دوم / خیابان فلسطین / قوانین فرمالیته است  
دومی را از اینترنت پیدا کردم، خوابگاهی با یک سایت نسبتاً شیک که تصاویری هم از خوابگاه در آن گذاشته بود. در نگاه اول تمیز به‌نظر می‌آمد. تماس گرفتم، گفتند شعبۀ اول و دوممان پر است، اما شعبۀ سوم جا دارد. مجوزش هم متعلق به سازمان گردشگری بود.
این یکی روی درش یک تابلوی کوچک داشت. فضای داخلی هم به مراتب تمیزتر از خوابگاه قبلی بود، دیگر نه دیوار‌های گچ‌ریخته دیده می‌شد و نه موکت کثیف، اما نکته‌ای که از همان طبقۀ اول به چشم می‌آمد بوی تند سیگار و شاید چیز‌های دیگر بود، در تمام طبقات کم و بیش این بو احساس می‌شد. نمازخانه و اتاق مطالعه درهم ادغام شده بود، که جلوۀ بدی داشت.
مسئول خوابگاه قوانین و نرخ کرایه را توضیح می‌داد. باز هم ودیعه ۳۰۰ تومان، اما این‌بار اتاق‌های چهار تخته ۷۰۰ تومان، اتاق شش تخته ۵۰۰ تومان و اتاق دو تخته ۹۰۰ تومان. علاوه بر این‌ها اتاق VIP هم وجود داشت که البته چندان هم VIP به نظر نمی‌رسید، یک اتاق یک‌نفره با قیمت یک میلیون و سیصد هزار تومان در ماه! نکته جالب این بود که در این ساختمان فقط ۲۰ نفر ساکن بودند و بقیۀ ظرفیت خالی بود.
درباره اتاق ارزان‌تر پرسیدم، گفت که ما اتاق را اجاره می‌دهیم، شما می‌توانید با هر تعداد افرادی که تمایل دارند یک اتاق چهار تخته کرایه کنید و هزینه‌اش را بین خودتان تقسیم کنید، اما به افراد اضافی دیگر تخت تعلق نمی‌گیرد.
قوانین را که توضیح می‌داد، ابتدا سفت‌وسخت به‌نظر می‌رسید. گفتم من علاوه بر دانشجوبودن، کارمند هم هستم و ممکن است گاهی اوقات دیرتر بیایم. مسئول خندید، با صدایی آرام گفت: «قوانینو زیاد جدی نگیر، هروقت کاری داشتی یه اس بده من برات ردیفش می‌کنم».
در طبقۀ آخر، روی راه‌پله منتهی به پشت‌بام، پسری را با زیرپوش و شلوارک چهارخانه درحال سیگار کشیدن دیدم، رفتم جلو و سلام کردم، گفتم می‌خواهیم اینجا اتاقی بگیریم، بلافاصله پرسید: «دانشجوی کجایی؟» -دانشگاه شریف. - «ببین اگه این‌جا با بچه‌ها گرم بگیری تباه میشی، اگه میتونی خودتو کنترل کنی بیا، والّا برو همون خوابگاه دانشگاهتون» و شروع کرد به دردو‌دل کردن که سیگاری نبوده و یکی از دوستانش این‌جا سیگار دستش داده است، بعد هم با تعدادی از کارمندان و دانشجو‌ها شروع به «گل زدن» کرده‌اند...  
پانسیون سوم / میدان هفت تیر/ قابل قبول  
تعریف این یکی را زیاد شنیده بودم. بچه‌های خوابگاهی زیاد درباره‌اش حرف می‌زدند، از تمیزی و نظافت و امکاناتش...
تماس گرفتم. مرد خوش‌برخوردی پاسخ داد. اندکی در مورد اتاق‌ها و قیمت‌ها صحبت کرد. پیگیر مجوز شدم. از وزارت علوم مجوز داشتند، اما گفت: تا ماه آینده همه شعبه‌ها پر است و جای خالی ندارد، فقط یک ظرفیت برای اتاق ۴ تخته دارند. ساختمان شیکی بود. زنگ را زدم. پیرمردی پاسخ داد. گفتم با آقای ... برای بازدید هماهنگ کردم، در را باز کرد.
وارد ساختمان که شدم، راهرو‌های بسیار تمیز که اتاق‌ها در طول آن کشیده شده بودند جلب توجه می‌کرد. ماموران نظافت هم مشغول کار بودند. درون راهرو صندلی‌های راحتی نیز دیده می‌شد.
در هر طبقه دوازده اتاق وجود داشت که روبروی هم قرارگرفته بودند، اتاق‌ها دو تخته، چهار تخته و شش تخته بودند. قیمت‌ها هم کم و بیش مثل خوابگاه قبل: شش تخته ۵۴۰، چهار تخته ۷۶۰، دو تخته هم ۹۵۰. اما این‌جا اتاق VIP کاملاً متفاوت بود. شامل آشپزخانه و حمام و اتاق مطالعۀ جداگانه. قیمتش هم دومیلیون و چهارصد هزار تومان در ماه.
در این خوابگاه همه دانشجو بودند و خبری از کارمند و... نبود. در این‌مورد خوابگاه مطابق قانون عمل می‌کرد. مسئول پذیرش، قوانین و مقررات خوابگاه را توضیح داد، گفتم اگر دیر بیایم چه می‌شود، گفت: «در این‌جا ساعت ۱۲ شب بسته میشه و اگر دیر بیای باید بمونی بیرون و برای بیرون موندنتم باید دلیل قانع‌کننده بیاری و فرم خروج پر کنی». هرچه هم اصرار کردم دیدم راهی برای دور زدن قوانین نیست که نیست. خلاف خوابگاه‌های قبلی، هرطبقه اتاق مطالعۀ مجزا  و یک نمازخانۀ کوچک داشت. در طبقه اول هم یک نمازخانه بزرگ بود که به عنوان اتاق مهمان نیز استفاده می‌شد.
با ساکنین که صحبت کردم از امکانات خیلی راضی بودند، از نظافت هم همین‌طور، می‌گفتند اینجا قوانین خیلی سخت‌گیرانه است، مخصوصاً درمورد مصرف سیگار و...، اما با این حال بازهم عده‌ای مصرف می‌کنند و حتی مواد‌مخدری مثل آیس و گل نیز در خوابگاه پیدا می‌شود.

«اندک جایی برای زیستن،  اندک جایی برای مردن...»  
گشت‌وگذار در پانسیون‌های دانشجویی نشان می‌دهد که بیشتر مشکلات خوابگاه‌های دانشجویی ربطی به محل خوابگاه یا قیمت آن ندارد. از لابه‌لای دردِدل‌ها  و روایت‌های بچه‌های خوابگاهی این‌گونه برمی‌آید که مشکلات فرهنگی یا اخلاقی میان همه خوابگاه‌ها اپیدمی است و اگر کسی می‌خواد خودش بماند، خودش هم باید پیشگیری کند و در این مورد فرق چندانی بین خوابگاه‌های چندمیلیونی و چندصدهزار تومانی نیست، اما هرچه خوابگاه از لحاظ قیمت در سطح بالاتری باشد، قوانین سخت‌گیرانه‌تر و زمینه‌های وقوع این اتفاقات کم‌تر است. با این حال همچنان ایراد اصلی این‌جاست، خوابگاهی که در سطح قابل‌قبولی باشد، طبیعتاً هزینه قابل‌قبولی هم می‌خواهد و تأمین این هزینه‌ها برای اغلب دانشجویان شهرستانی کار آسانی نیست.

منبع: خبرگزاری دانشجو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۷۶۰۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی: