۱۱ اسفند ۱۳۹۷
فرزند پروری در عصر رسانه ها
تهران-ایرنا- کارشناس مسائل زنان گفت: امروزه وظایف فرزند پروری والدین در عصر رسانه کار طاقت فرسایی شده که با چالش های بزرگ و شکننده ای مواجه است.
به گزارش روز شنبه خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا ، آمنه بختیاری کارشناس گروه بررسی مسائل زنان در نشست «سواد رسانه ای برای کودکان» در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با عنوان «فرزند پروری در عصر رسانه» به ایراد نکات خود پرداخت
بختیاری در سخنانی اظهار کرد « نگاه من در ارائه این نکات نگاه روانشناسانه است.
«این دیدگاه ها و آگاهی های رسانه ای به گونه ای است که به ناتوانی مدام فرزندان در هدایت تصورات خود بدون اتکا به تولیدات رسانه ای منجر شده است. فرزندان در این وضعیت به جای اینکه خودشان باشند، نیازهای افرادی را دارند که حتی آنها را نمی شناسند. چالش بعدی تضعیف استانداردهای خانواده از طریق رسانه هاست. در حالی که می بایست فرهنگ بیرون از خانواده حمایتگر فرهنگ درون خانواده باشد. اما در مثال خوراکی ها و تغذیه ما امروزه با تبلیغ مواد غذایی ناسالم بر خلاف آموزه های درون خانه ها مواجهیم. نکته اینجا یکپارچه سازی و تبدیل یک رفتار جدید به یک عادت شخصی است. در اینجا شیوه خانواده یک نوع است و شیوه رسانه ها به گونه ای دیگر است.»
بختیاری ادامه داد: «چالش بعدی کاستن اقتدار و مسئولیت والدین است. رسانه ها با نشان دادن پیام های به ظاهر مهم به یک مرجع رقیب برای خانواده تبدیل شده اند. در حالی که والدین می خواهند فرزندان متفکر و مستقل بار بیاورند.
وی تصریح کرد : چالش بعدی پیشاروی خانواده و والدین کمبود اطلاعات مناسب و الگویی از اطلاعات گمراه کننده است که والدین را در یک وضعیت گیجی و سردرگمی قرار می دهد. در واقع صدای قوی رسانه ها با باور متخصصان معمولا مخالف است. لازم است ما به عنوان والد به یک فرهنگ بزرگتر از رسانه ها تکیه داشته باشیم که در آن صورت انتخاب های عاقلانه بهتری خواهیم داشت و اطلاعاتی فراتر از رسانه ها به ذهن والدگری مان می رسد. چالش بعدی توجه دادن رسانه ها به محتواهای مهیج و کم مایه به جای سوگیری به سمت تفکرات عمیق تر و عالی تر است. نتیجه این وضعیت عدم رشد کامل توانایی های مغزی و تفکری کودکان و بی تمرکزی آنهاست. در این موقعیت آنها بیشتر به محتوای رسانه ها به جای درون خود شان متمرکز می شوند و گفتگوی درونی در آنها شکل نمی گیرد و به گونه ای افراطی به تحریکات بیرونی توجه می کنند.»
دانشجوی دکتری جامعه شناسی ادامه داد: «چند وقت گذشته پروفسور عشایری و هوشنگ مرادی کرمانی بحث تاثیر قصه گویی بر کودکان را بررسی کردند. عشایری به عنوان عصب شناس بحثی را تحت عنوان مغز اجتماعی با social brain ارائه کرد. به بیان او این مغز اجتماعی، مغزی است که کار می کند، یاد میگیرد و مسئله حل می کند. اگر این مغز در دوران خردسالی فرزندان ما آسیب ببیند، آنها از خردورزی و استدلال دور می مانند. آنهم در عصری که آلودگی رسانه ای هست و اقیانوسی کم عمق از دانش های فست فودی به آنها عرصه می شود. در اینجا پرورش تفکر انتقادی ضروری است. این پرورش باید در سن خردسالی انجام بگیرد.»
بختیاری در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «روانشناسی به اسم پامیرا که پژوهش هایی را در اتباط والد-فرزندی انجام داده است، روی دو عامل تعیین کننده «پذیرنگی و پاسخ دهندگی» و «توقع و کنترل» تاکید می کند. بُعد پذیرندگی و پاسخ دهندگی نشاندهنده گرمی والدین و حمایت از کودک است. بُعد توقع و کنترل هم انتظار والدین از کودک برای تنظم رفتار و نظارت بر فعالیت های کودک را نشان می دهد. بر اساس این شاخصه ها سه سبک فرزند پروری «مقتدرانه»، «مستبدانه» و «سهل انگارانه» معرفی می گردد.
«در فرزند پروری مستبدانه والدین انتظارات زیادی از فرزندان و پاسخ دهی کمی در زمینه حمایت و گرمی دارند و بر اطاعت بی چون و چرا تاکید می کنند. در سبک مقتدرانه والدین هم درخواست کننده و هم پاسخ دهنده هستند. با شیوه های منطقی و استدلالی سعی در متقاعد کردن کودکان دارند. از آنها حمایت می کنند و با همدلی و مشارکت با آنها مواجه می شوند. فرزند پروری سهل انگارانه اما کمتر درخواست کننده و پاسخ دهنده است، قوانین مشخصی بر آنها اعمال نمی کنند. و کنترل کمی بر فرزندان دارد. در مجموع گفته می شود والدین مقتدری که پذیرنده و پاسخ دهنده هستند و کنترل متوسطی بر فرزندان دارند، در تحول شایستگی فرزندان خود موفق ترند.»
وی افزود: « نبود یک حمایت والدینی قوی می تواند منجر به عدم احساس ارزشمندی از سوی فرزند شود. در این صورت کودکان برای فرار از واقعیت به سمت انواع رسانه ها گرایش پیدا می کنند. چون آن فضا را محیط امنی می یابند که فاقد چالش یا تهدید است.»
بختیاری در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: « روانشناسان و صاحب نظران امر رسانه تاکید می کنند از مهمترین عوامل پیش بینی کننده اعتیاد به انواع رسانه ها جو خانواده و انواع سبک ها فرزند پروری و ویژگی های حمایتی چون نگرش های والدینی است.»
کارشناس گروه بررسی مسائل زنان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرنشان کرد: «رسانه ها شمشیر دو لبه هستند. هم فرصت اند و هم تهدید، هم توسعه دهنده ذهن اند و هم اسیر کننده. به عنوان مثال طبق تحقیقات انجام گرفته مشاهده شده است که میان مهارت های بازی کامیپوتری و مهارت های جراحی نسبت مستقیمی وجود دارد و جراحانی که در هفته بیش از سه ساعت بازی می کنند، میزان 37 درصد خطای کمتری در اعمال جراحی دارند. این کاربردهای دو سویه بستگی به ظرفیت فکری و قابلیت تصمیم گیری و مدیریت افراد در دریافت و پردازش اطلاعات دارد. این همان آموزش سواد رسانه است.»
وی سپس گفت : پنج نیاز حیاتی را معرفی می کنم که اگر ما بتوانیم در خانه و خانواده اعمال کنیم، بهتر می توانیم آموزش های رسانه ای لازم را به خانواده خود بدهیم. اولین نیاز، نیاز به داشتن رابطه عمیق با فرزندان است. گفت و گوی خوب با فرزندان و تبادل معنادار با آنها موجب تحقق دلبستگی ایمن می شود. چنین امری در آینده موجب می گردد که آنها در ارتباط با دیگران از سر تلقی ایمنی از ارتباط، تعامل بهتری برقرار کنند. نیاز دوم سعی در برخوردار شدن از یک زندگی غنی درونی در فرزندان است. باید برای آنها امکان و تربیت های لازم جهت تجربه درونی و گفتگوی درونی با خود را فراهم کنیم. خودشناسی در چنین وضعی، به خودتنظیمی منجر می شود. نیاز سوم نیاز به تصویرسازی و تخیل است. تمرین ظرفیت و تصویرسازی از کلمات لازم است تا وقتی رسانه ها برای انتقال پیام از تصاویر بهره می گیرند، دیدگاه ها و تصویرهای شخصی خود فرزندان ما مانعی بر تصویرسازی افراطی رسانه ها در ذهن هایشان شود. در این بین بازی نقش بسیاری مثبتی می تواند ایفا کند.»
**9222**1601**
منبع: ایرنا
سهم ائمه جمعه، شورای نگهبان، بسیج، تبلیغات اسلامی و حوزههای علمیه از بودجه ۹۹ چقدر است؟+جدول
مطهری لیست اموال خود را اعلام کرد/ یک خانه ۵۷۶ متری؛ یک پژو پارس و...
منبع این خبر، وبسایت www.irna.ir است و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه این خبر را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ۲۵۸۱۷۱۸۵ را به همراه موضوع به آدرس info@porsyar.com ارسال فرمایید.
با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع مطلب و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران سکوت در خانوادهها
کمرنگ شدن روابط درون خانوادهها از مسائل مهمی است که بارها کارشناسان درباره آن ابراز نگرانی کردهاند. کمرنگ شدن این روابط بنیان نهاد خانواده را به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی مورد تهدید قرار میدهد.
اعظم طیرانی/
کمرنگ شدن روابط درون خانوادهها از مسائل مهمی است که بارها کارشناسان درباره آن ابراز نگرانی کردهاند. کمرنگ شدن این روابط بنیان نهاد خانواده را به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی مورد تهدید قرار میدهد. نهادی که بخش عمدهای از شخصیت افراد در آن شکل میگیرد و مهمترین نقش را در جامعهپذیری آنها ایفا میکند.
مهمترین مهارت در تحکیم بنیان
بر اساس مطالعات انجام شده برای داشتن خانوادهای سالم، در طول شبانهروز باید یک هزار و 500 کلمه بین اعضای خانواده مبادله شود در حالی که اکنون به 500 کلمه کاهش یافته و این رقم در استانهای کشور متفاوت است.
معصومه ابتکار، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده به تازگی گفته است: زمان گفتوگوی خانوادههای ایرانی در یک دهه از دو ساعت به 20 دقیقه در شبانهروز رسیده است. این در حالی است که سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران معتقد است: استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی در محیط خانواده با کاهش سطح ارتباطات عاطفی، میزان گفتوگو در خانواده را حتی از ۱۵ دقیقه در روز هم کمتر کرده است.
مجید ابهری، استاد دانشگاه و آسیبشناس علوم رفتاری نیز با بیان اینکه میانگین گفتوگوی خانوادهها در حال حاضر به ۱۵ دقیقه در روز رسیده، گفتههای موسوی چلک را تأیید میکند و میگوید: امروز شاهدیم ۶۵ درصد خانوادهها با هم کنار سفره نمینشینند و این وضعیت آینده خانوادهها را به سردی و جدایی میکشاند.
به اعتقاد جامعهشناسان گفتوگو مهمترین مهارت در تحکیم بنیان و ایجاد فضای گرم در خانوادههاست و فرصتی است تا افراد علایق، صمیمیت و کدورتهای خود را ابراز و فاصله بین یکدیگر را کاهش دهند. در چنین خانوادههایی اعضا کمترین تنش را در فضای خانه با هم داشته و در نهایت فرزندان موفقی تربیت میکنند. فرزندان در خانواده چگونگی تعامل و انواع مهارتها به ویژه ارتباط کلامی و گفتوگوی صحیح را میآموزند. اما چرا طول زمان این تعامل هر روز کمتر از روز قبل میشود؟
علیرضا شریفی یزدی، استاد دانشگاه و عضو پژوهشکده خانواده میگوید: کاهش میزان گفتوگو درون خانوادهها عوامل متعددی دارد. نخستین عامل کمبود زمان و وقت ارتباط است. یعنی شرایط زندگی ماشینی امروز به ویژه در کلانشهرها فضایی را ایجاد کرده که متأسفانه زمان دیدار ما نسبت به گذشته به شدت کاهش یافته است. وقتی زمان ارتباط فیزیکی کاهش مییابد میزان گفتوگو نیز کاهش خواهد یافت. مطالعات نشان میدهد دلیل دیگر کاهش گفتوگو در خانوادهها، نداشتن مهارت ارتباط کلامی مؤثر است. متأسفانه بسیاری از افراد جامعه ما مهارت ارتباطی کلامی مؤثر و به ویژه مهارت شنیدن فعال را به خوبی نمیدانند. یکی از دلایل دیگر این معضل در خانوادهها طلاق عاطفی پدر و مادر است.
وی تأکید میکند: گفتوگو صرفاً به معنای حرف زدن نیست بلکه منظور از مهارت کلامی مؤثر در خانواده، مهارت مسئلهیابی و حل مسئله است. بنابراین به همین دلیل است که گفتوگوی زوجین پس از گذشت مدتی از ازدواج به تنش تبدیل میشود.
خانوادههای ایرانی روز به روز متوقعتر از گذشته میشوند
نقش عوامل اقتصادی
کارشناسان از موزائیکی شدن روابط درون خانوادهها میگویند. به این معنا که افراد خانواده مانند موزائیک کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، اما هیچ کدام یکدیگر را حس نمیکنند و چه بسا در مواردی شبکههای اجتماعی موجب شده افراد خانواده موضوعات بیشتری برای گفتوگو با هم پیدا کنند. به ویژه افرادی که پیش از پیدایش این شبکهها واقعاً حرفی برای گفتن به یکدیگر نداشتند، با عضویت در این شبکهها و ایجاد کانالهای خانوادگی موضوعات جدید، افکار جدید، بحثهای جالب، نکتههای طنز و جوکهایی را پیدا میکنند که بتوانند با هم به اشتراک بگذارند.
دکتر امیرمحمود حریرچی، استاد دانشگاه و پژوهشگر اجتماعی نیز در این خصوص میگوید: متأسفانه امروزه نیازهای خانوادههای ایرانی افزایش یافته و بخش عمده مشکلات خانوادهها به دلیل پرتوقعی در حوزه مسائل اقتصادی است. خانوادههای ایرانی روز به روز متوقعتر از گذشته میشوند و همین مسئله موجب ایجاد تنش بین آنها و در نتیجه دور شدنشان از یکدیگر میشود به همین دلیل آن قدر درگیر کار و مسائل اقتصادی هستند که کمتر به مسائل عاطفی توجه میکنند.
وی با اشاره به افزایش چشم و همچشمیها و تأثیر آن در زیادهخواهی افراد خانواده میگوید: همین خواستههای غیرمنطقی موجب میشود گفتوگوهای اعضای خانواده رنگ مشاجره بگیرد که منجر به فاصله گرفتن آنها از یکدیگر میشود و ترجیح میدهند به جای صحبت کردن با یکدیگر سکوت اختیار کنند و خود را با وبگردی و یا چت در فضای مجازی سرگرم کنند.
به گفته دکتر حریرچی اکنون جای خانواده و حتی دوستان را فضای مجازی و گوشیهای هوشمند گرفتهاند و حتی همان اندک ارتباطی که بین اعضای خانواده وجود دارد در قالب پیامک رد و بدل میشود؛ چرا که اکنون ساختار خانواده ایرانی به سمتی در حال شکلگیری است که هر روز توقع فرزندان از والدین افزایش مییابد و در واقع به جای اینکه والدین برای فرزندان تصمیم بگیرند فرزندان برای والدین تصمیم میگیرند و آنها را مسبب بروز مشکلات اقتصادی خانواده میدانند تا جایی که به دلیل نداشتن سواد عاطفی به خود اجازه میدهند به پدر خود به دلیل نداشتن درآمد کافی برای تأمین نیازهای آنها بیاحترامی کنند به همین دلیل والدین به ویژه پدر خانواده ترجیح میدهد در جمع خانواده سکوت کند.
کاهش سن شکاف نسلها
این پژوهشگر اجتماعی ادامه میدهد: در گذشته تفاوت سطح فکر و یا به اصطلاح شکاف نسلی حداقل 15 سال بود اما اکنون این فاصله به هشت سال رسیده و افراد با هشت سال تفاوت سنی هم نمیتوانند یکدیگر را درک کنند به همین دلیل اغلب خود را با گوشی همراه سرگرم میکنند و دائم حسرت «زندگیهای ساختگی» یکدیگر را میخورند. میگویم «ساختگی» چون طبق پژوهشهای انجام شده در این حوزه بخش عمده پستهایی که در فضای مجازی توسط افراد مختلف به اشتراک گذاشته میشود به نوعی اغراقآمیز و بزرگنمایی است که با واقعیت زندگی افراد متفاوت است.
دکتر حریرچی با اشاره به اینکه هم اکنون بخش عمده خشونتهای خانوادگی کلامی است، میافزاید: پایین بودن سطح سواد عاطفی و یا حتی نبود سواد عاطفی در خانوادهها موجب میشود اعضای خانواده با کلام و خواستههای غیرمنطقی خود یکدیگر را آزار دهند و هنگامی که این آزار و اذیتها به شکلهای مختلف موجب تحقیر اعضای خانواده میشود ترجیح میدهند مدت زمانی را که با هم سپری میکنند کاهش دهند و در صورتی هم که کنار یکدیگر هستند سکوت اختیار کنند.
ضرورت حمایتهای دولتی از خانواده
به اعتقاد این استاد دانشگاه برای گذر از بحران سکوت در خانوادههای ایرانی ضرورت دارد خانوادهها از سوی دولت مورد حمایت اقتصادی قرار گیرند تا بتوانند حداقلهایی را برای تشکیل خانواده فرزندانشان تأمین کنند؛ چرا که بخشی از نارضایتیهای اعضای خانواده که منجر به درگیریهای لفظی میشود بیکاری جوانان و مشکلات مربوط به ازدواج آنهاست. بنابراین توجه به خانواده اصلیترین وظیفه دولت در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
دکتر حریرچی ادامه میدهد: جامعه ما برای خارج کردن خانوادهها از بحران سکوت نیازمند آموزش در حوزههای تربیتی است. برای مثال در گذشته در مدارس به دانشآموزان آموزش میدادند که همیشه یک قدم از والدینتان عقبتر راه بروید اما امروزه مدارس و حتی دانشگاهها فقط به آموزش مفاهیم کتابهای درسی اکتفا میکنند.