درباره مارگارت تاچر | داستان پرآبچشم نئولیبرالیسم
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۵۰۴۷۳
به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ روایت ماجرای نئولیبرالیسم را باید داستان پرآبچشمی قلمداد کرد که یکی از ملالآورترین قصه های تاریخ محسوب می شود زیرا حس تعلق انسان ها به دنیایی مشترک که میتوانند همراه دیگران بر آن حکمرانی کنند، را بی اثر کرد و آنها را در قالب اصطلاح بیعاطفه رقابت کارآفرینانه درآورد تا دستورزبان بیرحمِ رقابت بازار به زندگیشان معنا دهد و بنابه گفته دیوید هاروی نویسنده کتاب تاریخ مختصر نئولیبرالیسم، نئولیبرالیسم همه شکلهای همبستگی اجتماعی را بهنفع فردگرایی، مالکیت خصوصی، مسؤولیتپذیری فردی و ارزشهای خانوادگی منحل کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز کنارهگیری مارگارت تاچر از مقام نخست وزیر انگلیس به بررسی وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شکل گیری نئولیبرالیسم پرداخته است.
پیدایش نظریه نئولیبرالیسم
گروهی کوچک و منحصر به فرد از مدافعان پرشور و عمدتاً هم اقتصاددانان، مورخان و فیلسوفان دانشگاهی در ۱۹۴۷ میلادی پیرامون فردریش فن هایک فیلسوف سیاسی اتریشی گردآمدند و انجمن مونت پِلرین را تاسیس کردند. در آن زمان هایک اقتصاددانی بسیار معمولی بود که از طرف مدرسه اقتصاد لندن جذب شد تا با ستاره بیچون و چرای کمبریج؛ یعنی جان مینارد کینز رقابت کند اما هایک که جوانی ناشناخته و تکنوکراتی اهل وین بود، به سختی شکست خورد و نظریه عمومی اشتغال، بهره و پولِ کینز که در ۱۹۳۶ میلادی به چاپ رسید بهعنوان شاهکار مورد استقبال قرار گرفت. این کتاب و مطالبش به بحث روز تبدیل شد، بهخصوص میان اقتصاددانان جوان انگلیسی که مشغول تحصیل بودند و کینزِ زیرک، پرانرژی و اجتماعی به نظرشان ایدئالی تمامعیار بود. بنابراین بسیاری از سیاست گذاران پس از جنگ جهانی دوم به نظریه کینز روی آوردند تا آنها را در تلاش برای کنترل دوره تجاری و کسادی ها راهنمایی کند.
بنابراین جنبش نئولیبرالی تا سال های دشوار دهه ۷۰ میلادی در حاشیه محافل دانشگاهی و سیاست گذاری باقی ماند اما در آن سال ها یکباره شروع به یافتن جایگاهی مهم به ویژه در آمریکا و انگلیس کرد و در موسسات پژوهشی مختلف با امکانات مالی بسیار خوب پرورانده شد تا اینکه تثبیت چشمگیر آن مرام و مکتب اقتصادی جدیدی که سیاست عمومی را در سطح دولت در جهان سرمایه داری پیشرفته تنظیم می کند در آمریکا و انگلیس در ۱۹۷۹ میلادی روی داد.
حس مشترک در دهه ۷۰ میلادی
نوعی تجربه زندگی زندگی روزانه در دهه ۷۰ میلادی در نظام سرمایه داری ایجاد شد که نوعی حس مشترک برای نحوه نفوذ نئولیبرالیسم ایجاد کرد. به گفته هاروی، دانشجویان در جنبش ۱۹۶۸ میلادی نسبت به امتیازات طبقاتی چه امتیازات اشراف، سیاستمداران و چه دیوانسالاران اتحادیههای کارگری، از خود بروز دادند و با اعلام بیباوری به تشکلات سیاسی اتحادیههای کارگری، چرخش پستمدرنیستی را بنیان نهادند و راه را برای سوءظن به هم روایتهای کلان هموار کردند. بنابراین همه آنهایی که در جنبش ۱۹۶۸ میلادی درگیر بودند، معتقد بودند که دولتِ مداخلهگر دشمن محسوب می شود و باید اصلاح می شد و با این مسئله نئولیبرال ها می توانستند به راحتی موفق شوند.
ملاقات محرمانه تاچر با هایک
هایک به عنوان استادی قدبلند، شق و رق با لهجهای غلیظ که همیشه یک کت پشمی بلند به تن داشت و تأکید داشت که به نام رسمی فون هایک صدایش کنند اما پشت سرش بیرحمانه او را آقای فلاکتوُیِشن(با این کار لهجه آلمانی او را دست میانداختند) مینامیدند که پس از شکست از کینز چهره فردی نادان را در ذهن دیگران پیدا کرده بود و در کمبریج زانوی غم بغل کرده بود، فقط ایدهاش را داشت که تسلی خاطرش باشد؛ ایدهای آنقدر بزرگ که یک روز میتوانست زیر پای کینز و همه دیگر اندیشمندان را خالی کند.
استاد اقتصادی که هنوز نتوانستهبود ایده بزرگ خود را به کرسی بنشاند در ۱۹۷۵ میلادی دیداری محرمانه با مارگارت تاچر بهعنوان رهبر اپوزیسیون در انگلیس مطرح شده بود، داشت؛ دیداری ۳۰دقیقهای را در انستیتوی امور اقتصادی در خیابان لُرد نُرث لندن که بعد از آن کارمندان تاچر با نگرانی از هایک پرسیدند که نظرش چیست؟ و این اتفاق بعد از ۴۰ سال، قدرت تصویر مورد علاقه فریدریش فون هایک را به او باز میتابید، مردی که ممکن بود کینز را از میدان به در کند و جهان را باز بسازد.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی در انگلیس
انگلیس بعد از جنگ جهانی دوم تا قبل از دهه ۶۰ میلادی همزمان هم نمونه موفق حکومت کارگریِ اروپایی به شمار میآمد و هم به دلیل نقش مستمر و فعال در سیتی لندن؛ یعنی مرکز اقتصادی لندن به عنوان قدرت امپریالیستی مرکز امور مالی بینالمللی معروف بود و به گفته هاروی حفظ چنین نقشی با توجه به ظهور قدرت های رقیب در سرمایه مالی جهانی، بسیار اهمیت داشت و از قضا پشتیبانی حکومت از همین فعالیت مالی بینالمللی و امپریالیستی در طی این سال ها بحرانی بود که سبب به وجود آمدن انباشت سرمایه در دولت رفاه شد زیرا در دهه ۷۰ میلادی دستکاری در نرخ بهره برای حفاظت از سیتی لندن، سرمایه داری تولیدی ملی را با بحران مالی مواجه کرد به تورم، کاهش شدید بودجه و افزایش هزینههای دولت رفاه، بیکاری وسیع و اعتصابات کارگری منجر شد.
در همین زمان حزب کارگر برای گرفتن اعتبار از صندوق بینالمللی پول یا می بایست به چشمپوشی از لیره استرلینگ قوی در جهان سرمایهداری مالی تن دهد و یا به کاهش بودجه و هزینههای رفاهی راضی شود که گزینه دوم را انتخاب کرد و با عصیان حامیان دیرینهاش روبرو شد. به همین دلیل حکومت حزب کارگر سقوط کرد و در انتخاباتی که برگزار شد، مارگارت تاچر پیروز شد تا قدرت اتحادیههای کارگری بخش عمومی را مهار کند.البته به گفته هاروی اگر بحران جدی انباشت سرمایه در دهه ۷۰ میلادی روی نداده بود، پدیده تاچر مطمئناً ظهور نمیکرد، چه رسد که موفق شود.
تاچر و عدم نیاز به شیوه های سیاسی دولت سوسیال دموکراتیک
تاچر با آرایی بالا از طرف مردم در ماه مه ۱۹۷۹ میلادی برای ایجاد اصلاحات در اقتصاد به نخست وزیری انگلیس انتخاب شد. او تحت تاثیر کیت جوزف تبلیغات چی بسیار فعال، متعهد و اهل مجادله و دارای پیوندهایی قوی با موسسه نئولیبرالی امور اقتصادی در لندن پذیرفت که کینزگرایی باید کنار گذاشته شود و راه حل های طرف عرضه پولی برای درمان رکود تورمی دهه ۷۰ میلادی اقتصاد انگلیس ضرروی هستند.
تاچر می دانست که این حرکت چیزی کمتر از یک انقلاب در سیاست های مالی و اجتماعی نیست و بی درنگ تصمیم قاطع خود را اعلام کرد که دیگر به نهادها و شیوه های سیاسی دولت سوسیال دموکراتیک که پس از ۱۹۴۷ میلادی در انگلیس استحکام یافته بودند، نیازی نیست.
سیاست های تاچر
سیاست های جدید تاچر مستلزم برخورد با اتحادیه های کارگری و حمله به همه انواع همبستگی هایی که مانع انعطاف پذیری رقابتی بودند مانند همبستگی هایی که از طریق مدیریت شهری ابراز می شد، بودند. همچنین او به برچیدن و کم کردن دولت رفاه، خصوصی سازی موسسات عمومی، کاهش مالیات، تشویق ابتکار عمل های کارآفرینانه و ایجاد جو تجاری مساعد به منظور ترغیب جریان قوی سرمایه گذاری خارجی همت گماشت و آشکارا اعلام کرد: چیزی به عنوان جامعه وجود ندارد بلکه فقط مردان و زنان منفرد و بعداً اضافه کرد و خانواده آنها وجود دارند. بنابراین همه انواع همبستگی اجتماعی باید به نفع فردگرایی، ملکیت خصوصی، مسئولیت شخصی و ارزش های خانوادگی منحل شوند.
تاچر با گشودن صنایع انگلیس به روی رقابت و سرمایهگذاری نه تنها در جهت کاهش و تضعیف هر چه بیشتر قدرت اتحادیههای کارگری عمل میکرد بلکه در طی چند سال بخش بزرگی از صنعت سنتی آنجا را به کلی نابود ساخت و همزمان با موج وسیع خصوصیسازی بخش های اقتصادی و صنعتی، سودهای سوداگرانه حاصل از زمینهای آزاد شده، روانه خزانه دولت تاچر شدند؛ دولتی که با زنان و مردان منفرد سروکار داشت، دستاندر کار دگرگون کردن فرهنگ سیاسی شد تا با سرعتی دیوانهوار، آرمان مسئولیت شخصی نئولیبرالیستی را جایگزین آرمان های سوسیالیستی مدیریت شهری کند.
برداشتن نظارت دولت بر خدمات مالی، بستن کارخانهها و معادن زغالسنگ و کاهش مزایای نیودیل و دولت رفاه انگلیس، از طرف بسیاری از محافظهکاران همچون یک پیروزی در نظر گرفته میشد؛ اقدامی بزرگ در جهتِ آزادی بود اما اروپاییان بیرون از انگلیس با تردیدِ بیشتری به ماجرا مینگریستند. آنها تمایل داشتند به تاچریسم همچون شکلهایی بیرحمانه از لیبرالیسم اقتصادی بنگرند که برخی را شدیداً ثروتمند میکند اما بسیاری را به دام فقر میاندازد. باوجود این، بسیاری از دولتها برای رقابت، شروع به تقلید از همین نظام اقتصادی کردند.
یک دهه قدرت تاچر
در یک دهه قدرت تاچر میزان مالکیت سهام سه برابر شد و بعد از فروش خانههای ارزان قیمت دولتی به مستأجرانشان، نرخ مالکیت مسکن هم به همین میزان رشد کرد. در اواخر دهه ۸۰ میلادی اعتصابات سراسری به تاریخ پیوست. هیچ کدام از اتحادیهها دیگر نمیتوانستند از اعضایشان که همگی زیر بار قرض خرید خانه بودند، بخواهند که بیش از یک یا ۲ روز اعتصاب فکر کنند. از نظر سازمانی اتحادیه کارگری بزرگترین ضربه را جایی خوردند که لزوم عضویت در اتحادیه برای استخدام و کسر مستقیم حق عضویت از حقوق کارکنان لغو شد. به این ترتیب کارفرمایان دیگر بخشی از حقوق کارکنان را مستقیماً به حساب اتحادیهها واریز نمیکردند و اگرچه زمانی که تاچر به نخست وزیری رسید، شمار اعضای اتحادیه موسوم به کنگره اتحادیه کارگری به بیش از ۱۲ میلیون تَن بالاترین حد خود رسیده بود اما امروزه عده اعضای اتحادیهها به نصف رسیده است.
بنابراین دولت نئولیبرالیستی و مشوقان چنین سیاستی، پیشاپیش با انکار جامعه نه تنها رابطه اجتماعی میان فرد و دولت را با توجیه نابرابریهای اجتماعی با بحران مواجه ساختهاند؛ فردی که فقط جهان بازار را میشناسد و تنها هدف و آمالش حضور و رقابت در جهانی است که در آن همه چیز به دیده مصرف نگریسته میشود. پس او تمامی خلاقیتاش را به کار میگیرد تا خودِ فروکاسته به تخصصاش را به کالایی قابل رقابت در میان دیگر کالاها درآورد. عقلانیت حاکم در جهان نئولیبرالیسم چه به صورت جمعی و چه به صورت فردی، عقلانیت ابزاری است.
هاروی چهره واقعی نئولیبرالیسم را نشان میدهد. او نه تنها از وضعیت اسفبار موج بیکاری، افزایش فاصله طبقاتی و شرایط بردهوار کار در دولتهای نئولیبرالیستی به ویژه در کشورهای جهان سومِ به اصطلاح در حال رشد، پرده برمیدارد بلکه سازگار بودن نئولیبرالیسم را با حکومت های استبدادی و توتالیتر افشاء میکند.
برچسبها نئولیبرالیسم امريكا لندن جنگ جهانی دوم انگلستانمنبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۵۰۴۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی: