روايت شهاب حسينپور از «سرآشپز پيشنهاد مي کند»
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۲۶۵۶۸۸۴۷
خبرگزاري آريا - هنرآنلاين - شقايق فرشته: شهابالدين حسينپور گفت: تفاوت اجراي فعلي "سرآشپز پيشنهاد ميکند" با اجراهاي قبلي در روايت قصهگوي ايراني آن است که در اجراي جديد آن را بهتر نشان داده و پررنگتر کردهام.
نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند"، يک کمدي تراژدي برگرفته از داستان معروف شاهنامه يعني ضحاک، ملقب به ماردوش است و رضا شفيعيان به عنوان نويسنده، يک داستان حماسي را بهگونهاي کمدي و به سبک نمايشهاي آئيني- سنتي ايران نگاشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شما قبلاً هم متن "سرآشپز پيشنهاد ميکند" به نويسندگي آقاي رضا شفيعيان را در تماشاخانه سنگلج اجرا کرده بوديد، چه شد که امسال دوباره تصميم گرفتيد اين متن را اينبار با بازنويسي و دراماتورژي جديد به روي صحنه ببريد؟
نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند" از يک پروژه دانشجويي در سال 88 شکل گرفت که من آن را در چند جشنواره از جمله جشنوارههاي مختلف آييني-سنتي، جشنواره تئاتر دانشگاهي و جشنواره ملي جوان ايراني اجرا کردم و در آن جشنوارهها برگزيده هم شد. بعد از آن من در سال 89 با سفارش زندهياد حميد سمندريان و با حمايت آقاي اتابک نادري (مدير وقت تماشاخانه سنگلج) اين نمايش را در سنگلج اجرا کردم که آن نمايش اولين قرارداد حرفهاي من با انجمن هنرهاي نمايشي به مبلغ يک ميليون تومان بود. تا قبل از آن هيچوقت اجراي عمومي نداشتم و سفارش آقاي سمندريان بود که باعث شد نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند" را به روي صحنه ببرم. خوشبختانه نمايش ما به شکل عجيب و غريبي پرفروش شد، به طوريکه در جشن 45 سالگي تماشاخانه سنگلج از ما دعوت کردند و يک سکه هم هديه به ما دادند. بعد از آن يکبار ديگر هم به آن تماشاخانه دعوت شديم و اينبار با يک سري تغييرات در گروه بازيگران، نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند" را اجرا کردم.
سال گذشته من نمايش "بيوههاي غمگين سالار جنگ" را در شهر خودم شاهرود به صحنه بردم و بعد از مدتي مجدد اداره ارشاد شاهرود از من خواست تا آن را اجرا کنم. علاقه داشتم که نمايش "طپانچهخانم" را آنجا به صحنه ببرم اما طبيعتاً سالن شهر شاهرود قابليت اجراي آن نمايش را نداشت. بنابراين من تصميم گرفتم که نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند" را اينبار با ترکيبي از بازيگران اجراي قبلي به همراه بازيگران شهر شاهرود در اين شهر اجرا کنم و اين کار را انجام دادم و خوشبختانه مردم شهر شاهرود هم از آن استقبال کردند و سر و صداي آن اجرا در مرکز هنرهاي نمايشي پيچيد. بعد از آن آقاي نادري مرا به جشنواره فجر استاني دعوت کرد. به او گفتم در شهرستانها اجرا ميروم اما بازيگر چهره ندارم. آقاي نادري پذيرفت و گفت کارت را دوست دارند، برو و اجرا کن. بنابراين من به جنوب کشور رفتم و در 3، 4 استان نمايش را اجرا کردم که خوشبختانه همه چيز خوب بود.
چند ماه پيش آقاي علي عابدي از من دعوت کرد که در تماشاخانه سنگلج يک نمايش را به روي صحنه ببرم. من دوباره فکر کردم و با توجه به وضعيتي که هر کدام از نمايشهايم داشت، به آقاي عابدي اجراي مجدد نمايشنامه "سرآشپز پيشنهاد ميکند" را پيشنهاد کردم. آقاي عابدي گفت که اين نمايش را قبلاً 2 بار ديگر هم اجرا کردهايد. گفتم چارهاي نيست چون وقت لازم براي آمادهسازي نمايشي ديگر وجود ندارد. ايشان گفت مشکلي ندارد و پيش توليد نمايش آغاز شد. براي اجراي دوباره اين نمايش به اضافهکردن يک سري از آيينهاي تئاتر شرق به تئاتر ايراني فکر کردم و يک سري از بازيگران را هم تغيير دادم.
اولين جلسه تمرين ما از 15 اسفند آغاز شد و در نخستين جلسه دورخواني از آقاي محمدامير ياراحمدي که هميشه به من لطف دارد و به من مشاوره ميدهد، دعوت کردم تا در تمرين ما حضور داشته باشد. آقاي ياراحمدي در آن جلسه چند سوال کليدي از نمايشنامه مطرح کرد که سوالهاي ايشان مربوط به سر و سامان ندادن به کاراکترها، نداشتن جمعبندي مناسب و همچنين درباره سير تاريخي خود قصه ضحاک بود. من گفتم که تماشاگر به اين مسائل توجه نميکند اما آقاي ياراحمدي گفت حالا که بعد از چند سال ميخواهي اين نمايش را در تهران اجرا کني، کاري کن که منتقدين هم به اجرايت ايرادي نگيرند و هيچ نقصي در بحث هنري و علمي نمايشنامه باقي نماند.
در نتيجه قرار بر اين شد که آقاي شفيعيان متن را بازنويسي کند اما چون ايشان وقت اين کار را نداشت، آقاي ياراحمدي قبول زحمت کرد و در تعطيلات نوروز روي جزئياتي که مطرح کرده بود، 10، 12 روز کار کرد و بعد از آن گفت که قلم اين متن دو دست شده است، من يک ادبيات دارم و نويسنده اصلي نمايشنامه ادبياتي ديگر. به همين خاطر آقاي ياراحمدي قسمتهاي ديگري از متن را هم تغيير داد که در نتيجه 90 درصد ديالوگها تغيير کرد. قصه همچنان متعلق به آقاي شفيعيان بود اما ديالوگنويسي آن را آقاي ياراحمدي انجام دادند. نسبت به اجراي قبلي چند صحنه هم به نمايش اضافه شد و در نهايت نمايش از 75 دقيقه، به 90 دقيقه رسيد. در نهايت از نظر من و اکثر هنرمندان صاحب نظري که اين نمايش را ديدهاند، متن بازنويسي شده توسط آقاي ياراحمدي بسيار تاثيرگذارتر از نمايشنامه اوليه است.
بنابراين ديگر نميشود گفت که شما نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند" را باز توليد کردهايد.
هرگز. اين خودش يک نمايشنامه مستقل است.
قبول داريد که اجرا و کارگرداني اين نمايش از نمايشنامه آن جلوتر است؟
در اين مورد نظري ندارم و فقط اين را ميگويم که هم من و هم آقاي ياراحمدي اذعان داريم که اگر يک ماه بيشتر براي تغييرات متن زمان وجود داشت، اتفاقات خيلي بهتري براي متن و اجرا ميافتاد. اين متن فقط در 20 روز بازنويسي شد و 90 درصد ديالوگهاي آن تغيير کرد. انشاءالله اگر قرار بر اين شد که نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند" دوباره اجراي عمومي شود و يا در جشنواره تئاتر فجر شرکت کند، حتماً روي آن بيشتر کار ميکنيم چون پتانسيل منسجم و بهتر شدن را دارد. تفاوت اجراي فعلي "سرآشپز پيشنهاد ميکند" با اجراهاي قبلي در روايت قصهگوي ايراني آن است که در اجراي جديد آن را بهتر نشان دادهام. شايد اين روايت قصهگوي ايراني در اجراهاي قبلي تا به اين اندازه پررنگ نبود.
خيلي جاها در روند تماشاي نمايش حس کردم که ديالوگها بداهه است. آيا واقعاً اينطور بود يا بازيگران طبق نمايشنامه پيش رفتند؟
به جرأت ميتوانم بگويم که 99 درصد از آنچه که شما شنيديد، متعلق به متن بود و ما قرارمان بر اين بود که بازيگران هيچ بداههاي نداشته باشند. آن يک درصد بداههاي هم که وجود دارد براي تمرينات است. براي من خيلي مهم بود تا اين نمايش آييني-سنتي که موزيکال و کمدي است، به سمت تئاتر آزاد نرود. داستان اين نمايش يکي از غمانگيزترين قصههايي است که من کار کردهام اما به هر حال بخشهاي کمدي خودش را هم دارد و طبيعتاً مخاطب در حين تماشاي نمايش ميخندد. با اين حال اصلاً دوست نداشتم که بازيگر با تشويق و دست زدن تماشاگر، مثل تئاتر آزاد شروع به استفاده از الفاظي کند که نمايش از نظم و خطکشي خودش خارج شود. خيلي روي اجراي بازيگران دقت کردم چون ما کارمان را در يک استيصال زماني آماده کرديم و براي همين من حتي در حين اجراي بچهها هم يواشکي به آنها اشاره ميکردم که چه چيزهايي را چگونه بگويند و چه مواردي را حذف کنند. به اين نکته هم خيلي فکر کردهام که اگر نمايش کمتر از 90 دقيقه ميشد، شايد براي مخاطب جذابيت بيشتري داشت. اينها تغييراتي است که ميشود در اجراي بعدي آن اعمال کرد.
شما معمولاً هر نمايشي را با هر زبان و شيوهاي که اجرا کردهايد، در آن سر لوحهاي از نقدهاي اجتماعي وجود داشته و حتي کارهايي که جنسي از کمدي دارند هم از اين قائله مستثني نيستند. اين دغدغه از کجا ميآيد و چرا تا به اين اندازه در آثارتان وجود دارد؟
ممکن است که در کارهاي من به يک سري مباحث اجتماعي، سياسي و اقتصادي پرداخته شود، اما هيچوقت به اين فکر نکردهام که نمايشي را به روي صحنه ببرم که اين مسائل را نقد کند. سعي ميکنم که بر اساس دغدغههاي جامعه و آسيبهاي اجتماعي امروز، در نمايشنامههايم حرفي براي گفتن داشته باشم. خيلي از نمايشنامهها نقد اجتماعي دارند اما نقدشان مناسب جامعه امروز نيست. استاد سمندريان، ميگفت که هميشه بر اساس دغدغههاي امروزتان کار کنيد. شما اگر سه سال نمايشي را به روي صحنه نبريد، خيلي بهتر از اين است که هر سال کار کنيد و در مخاطب ايجاد انديشه نکنيد. اگر اين اتفاق بيفتد، شما بازي را باختهايد. من در تمام نمايشنامههايي که از دوره هنرجويي تا الان به روي صحنه بردهام، تاکنون اثري را اجرا نکردهام که در آن اعتراض و نقدي وجود نداشته باشد.
در خصوص شيوه روايي و اجرايي نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند" توضيح دهيد. چه شد که تصميم گرفتيد در اجراي جديد، برخي از شيوههاي نمايش ايراني را پررنگتر جلوه دهيد؟
ميبينم که در تئاتر امروز، برخي از آيينها و شيوههاي نمايش ايراني همچون نقالي، پردهخواني، سياهبازي، سايهبازي، تخت حوضي، ضربيخواني و... در حال فراموشي است. خيليها يک روز به عشق اين نمايشها رفتند و هنرمند شدند. حداقل 60 سال مردم درگير اين آيينها بودهاند اما امروز همه به سراغ مدرن و پست مدرن ميروند و ديگر کسي به اين آيينها که تئاتر ملي ما را شکل ميدهند، توجهي ندارد. به نظرم به عنوان يک شاگرد، بد نيست که اين آيينها و شيوههاي نمايشي را در تئاتر جديدم يادآوري کنم.
ادعايي هم در اين مورد ندارم و قصدم بيشتر يادآوري آيينها بود. در شيوه کارگرداني نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند"، سعي کردم که آيينهاي نمايشي ايران را با موسيقي و همچنين با برخي از رفتارها و حرکات تئاتر مشرقزمين و به خصوص تئاتر کابوکي ژاپن ترکيب کنم. نميدانم که چقدر در کارم موفق بودم اما ميدانم که شايد تماشاگر دهها نمايش بهتر از اين آيينها را ديده باشد، اما نمايشي که همه اين آيينها را يکجا در يک ظرف ريخته باشد، برايش تازگي دارد. اين واکنش را از سمت مخاطب هم گرفتم و آنها خودشان هم اذعان داشتند که نمونه چنين نمايشي را نديده بودند و نميدانستند که اينگونه هم ميشود، اجرا کرد.
چه شد که از بازيگران زن پوش در اجراي اين نمايش استفاده کرديد؟
من در نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند"، شخصيتهاي نمايش را به تعداد بازيگرها نداشتم؛ چون برخي از بازيگرها چند نقش را بازي ميکنند. نمايش ما يک نمايش مدرن است ولي ما هرگز نشانههاي آييني-سنتي را از آن دور نکردهايم. آقاي سمندريان هميشه ميگفت که شما نميتوانيد هر کار عجيبي را در نمايشتان انجام دهيد و بعد بگوييد که مدرن عمل کردهايد، بلکه شما بايد بر اساس يک قالب و محتواي درست، نگاه مدرن داشته باشيد. در اين نمايش از زنپوشي استفاده کردهام که جزئي از نمايشهاي ايراني است، اما متأسفانه به خاطر آموزش غلطي که داده شده، خيليها درک درستي از آن ندارند. ما نميتوانيم بگوييم که نمايش سنتي- آييني کار کردهايم اما اگر نشانههاي چنين نمايشي را از آن بگيريم. مثل آش شله قلمکار ميشود.
کاراکتر نمايش ايراني يک جايي بايد برقصد، يک جايي بايد نفهمد، يک جايي بايد سخيف باشد. اينها را نميشود از نمايش ايراني گرفت. ما در اين نمايش اگر ميخواستيم سياهبازي اجرا کنيم، کاراکتر ضحاک چون پادشاه ظالمي است، سياه ميشد. به همين خاطر ظلم ضحاک برايمان اولويت نداشت و تعمداً سخيف بودن و حماقتش را بيشتر نشان داديم. ضحاک پادشاهي است که صبح تا شب تاببازي ميکند و مملکت هم همينطور روي هوا اداره ميشود. او اشتباهي انتخاب شده و نميخواسته اينگونه باشد. در نمايش هم ديالوگيست که ميگويد تو بهتر است در آن دشت نيزهوران ميماندي. تو بر تختي نشستهاي که نبايد مينشستي. تو بايد بروي شترسواري و کارهاي با مزه کني. ضحاک نمايش ما نمونه يک حکمران اشتباهي است.
شما سابقه چندين اجرا در تالار سنگلج را داشتهايد. امکانات سختافزاري اين تالار را براي اجراي تئاتر چگونه ارزيابي ميکنيد؟
به نظرم کل سالنهاي دولتي ما به لحاظ سختافزاري و برنامهريزي به يک بازنگري خيلي جدي احتياج دارند. البته گويا يک سري برنامهريزيها براي اين کار انجام شده و مکاتباتي هم صورت گرفته است که اميدوارم زودتر عملي شود. تالار سنگلج سالني است که 2 بار در زمان مديريت آقاي اتابک نادري در آنجا کار کردهام و اتفاقات خوبي براي من افتاد. اين سالن را دوست دارم و به نظرم به لحاظ استيج و آکوستيک جزو بهترين تماشاخانههاي ايران است. من معتقدم که دوران مديريت آقاي اتابک نادري، بهترين دوران تماشاخانه سنگلج در اين سالها بوده است. بعد از آن تالار سنگلج ضعيف شد و نميدانم که مديريت بعدي آن طي يکي دو سال چه بلايي سر اين تالار آورد که به دست فراموشي سپرده شد. بعد از آن هم که مديريت تالار به آقاي عابدي واگذارشد، وضعيت رفته رفته بهتر شد. الان تيم آقاي علي عابدي و محسن حسنزاده و ساير دوستان بسيار خوب کار ميکنند و با تمام وجود تلاش ميکنند تا اين تماشاخانه به روزهاي اوج خود بازگردد.
مديريت جديد برنامهريزيهاي خودش را اعمال ميکند و خوشبختانه امکانات سالن خيلي بهتر شده و بازسازيهاي خوبي انجام شده است. گروهها هم با آرامش بيشتري در تالار سنگلج اجرا ميکنند. تماشاخانه سنگلج امکانات فوقالعادهاي دارد که نياز به مراقبت و رسيدگي بيشتري دارد و اين رسيدگي هم سواد کافي مديريتي ميخواهد.
به نظرم تيم مديريتي فعلي تماشاخانه سنگلج گروهي فوقالعاده است که خيلي از اشتباهات مدير گذشته را پاکسازي و جبران ميکند اما هنوز تالار سنگلج به آن موفقيتي که لازم است نرسيده. تماشاخانه سنگلج بايد پر از تماشاگر شود. شايد کمبود تماشاگر در اين سالن به خاطر مديريت قبلي است اما بايد دست به دست هم داد تا تماشاگران اين سالن بيشتر شود. در محيط پيرامون اين تماشاخانه کافه، رستوران، محصولات فرهنگي، پارک، جاي پارک ماشين و ساير امکانات تفريحي و رفاهي وجود دارد و خود سالن هم از سيستم آکوستيک، نور، صدا، استيج و صندليهاي بسيار راحت بهرهمند است. در اين شرايط، بايد به تعداد تماشاگران اين سالن اضافه شود که اين اتفاق مستلزم حمايت دولت است.
شما به روابط عمومي و تبليغات نمايشهايتان توجه بسياري داريد و شيوههاي مختلفي را براي تبليغات به کار ميگيريد. در مورد شيوههاي تبليغاتيتان توضيح دهيد و بگوييد که استقبال از نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند" چطور بود؟
استقبال از اين نمايش به نسبت زمان اجراي آن خيلي خوب بود. هفته اول اجرا، به دليل برگزاري انتخابات، افت تماشاگر داشتيم. به هر حال بعد از آن يک هفته، وضعيت فروش ما خيلي خوب شد و تماشاگران زيادي به ديدن نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند" آمدند. ما طي چند اجرا، ميزان فروش قابل توجهي در ادوار مختلف اين تماشاخانه را داشتهايم. البته بيشترين ميزان فروش با بيشترين ميزان مخاطب تفاوت دارد. آقاي اکبر عبدي در گذشته نمايشي را در اين سالن اجرا کرده است که به لحاظ تعداد مخاطب، شخصي به گرد پايش نميرسد. با شرايطي که براي اجراي ما به لحاظ زماني پيش آمد، اما به قطع اين نمايش رکوردار فروش تماشاخانه سنگلج خواهد شد.
مارکتينگ يکي از کارهاي جذابي است که من به آن علاقه دارم. به نظرم همانقدر که نويسنده، بازيگر نقش اول و کارگردان در تئاتر اهميت دارند، مديريت رسانه و تبليغات و روابط عمومي هم ارزشمند است. اگر شما تبليغات را جدي نگيريد، نمايشي را ميسازيد که در نهايت هزار نفر آن ر ا ميبينند و خود نمايش حيف ميشود. همه تئاترها بايد روابط عمومي داشته باشند. همه تئاترهاي دنيا اين را دارند. استفاده از روابط عمومي و همکاري با خبرنگاران، عکاسان، مديران تبليغات و... باعث ميشود که شما نمايش پر تماشاگرتري داشته باشيد و در نهايت نمايش شما سر و صدا کند و براي اجرا در شهرستانها و خارج از کشور هم از شما دعوت کنند. من قبلاً اولين دفتر تبليغاتي تخصصي تئاتر در ايران را افتتاح کردم و حالا قصد دارم که در آينده نه چندان دور، بزرگترين پايگاه تبليغات در تئاتر ايران را تأسيس کنم که اين پايگاه محلي براي حضور خبرنگاران، عکاسها، طراحان تيزر و ... باشد. اين پايگاه يک اتاق فکر براي تئاتر ايران خواهد شد و کاري را ميکند که دولت بايد انجام ميداد اما توجهي به آن نکرد.
باور دارم که اگر براي بخش تبليغات هزينه شود، 10 برابر آن به تئاتر باز ميگردد. شما اگر بزرگترين کارگردان دنيا هم باشيد اما کسي نداند که قصد اجراي چه اثري را داريد، چه اهميتي دارد؟ طبيعتاً تئاتر بدون حضور تماشاگر هيچ هويتي ندارد. شايد دوستاني که اين مصاحبه را ميخوانند باور نکنند که من براي نمايش "بيوههاي غمگين سالار جنگ" با حضور گلاب آدينه، شيرين بينا و مونا فرجا، براي نمايش "طپانچهخانم" با حضور فريبا متخصص، محمد نادري و آرش فلاحتپيشه و براي همين نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند"، هزينه تبليغاتم هم اندازه هزينه دستمزد بازيگرانم بوده است.
در نمايش "طپانچهخانم" که 11 بازيگر داشت، هزينه زيادي براي تبليغات کردم. براي آنکه يک تئاتر با کيفيت بفروشد، بايد درباره آن صحبت شود. صحبت ميداني و دهان به دهان عامل فروش يک اثر است. شما اگر روي موبايل، در راديو و تلويزيون، در خيابانها و کافهها و گاهاً روي تيشرتها پوستر يک نمايشي را ببينيد، قطعاً نظرتان به سمت آن نمايش جلب ميشود و دوست داريد که بدانيد آن نمايش چطور نمايشي است.
تئاتر ما به يک اتاق فکر کلان احتياج دارد. از هر خبرگزاري بايد يک نفر بيايد تا در اين اتاق فکر بنشيند و همه با هم در مورد کارهاي رسانهاي و تبليغاتي تصميم بگيرند. يک سري آدم در تئاتر حکم دلال را دارند. اين افراد بايد جمع شوند. آنها پولشان را ميگيرند و تئاتر هم نميفروشد چون براي کاري که ميکنند هيچ برنامهريزي بنياديني وجود ندارد. مگر ميشود که شما يک عکسي را روي فلان پيج تبليغاتي بگذاريد و تئاترتان بفروشد؟ اگر ما يک تيم درست تبليغاتي شامل 10 خبرنگار، 10 عکاس و 10 تيزرساز و 10 گرافيست داشته باشيم، آنوقت ميتوانيم براي تئاتر درست تصميم بگيريم.
در آن صورت دلالها ميروند و اگر دولت هم حمايت نکرد، اشکالي ندارد. اگر اين اتاق فکر تشکيل شود، هر کارگردان 2 ماه قبل از اجرايش به آن جا ميرود و در مورد تئاترش صحبت ميکند تا بهترين برنامهريزي ممکن براي پر کردن سالن اجرا در آن اتاق فکر صورت بگيرد. من مطمئنم که با تشکيل يک اتاق فکر، قطعاً اتفاقات خوبي ميافتد و سالنهاي تئاتر پر خواهند شد.
تبليغات نمايش شما از شبکههاي برون مرزي هم پخش شد. رويکردتان در اين خصوص چيست؟
اين اولين بار نيست که شبکههاي برون مرزي نمايشهاي مرا تبليغ ميکند. من از اين بابت خوشحالم و فکر هم نميکنم که منع قانوني داشته باشد. اين کاري است که تلويزيون رسمي خودمان بايد انجام دهد اما حالا که تلويزيون خودمان توجهي به کار فرهنگي تئاتر ندارد، چه اشکالي دارد که يک رسانه ديگر تئاتر ما را تبليغ کند؟ به نظرم حتي بايد باعث افتخار تئاتر ما باشد که قدرتش به جايي رسيده که شبکههاي برونمرزي به صورت خودخواسته آن را تبليغات ميکنند. اين تبليغات به نفع تئاتر و به نفع فرهنگ ما است.
بايد خوشحال باشيم که تئاترمان از آن طرف مرزها و در فرهنگي دورتر تبليغ ميشود. هر رسانهاي کارهاي فرهنگي و هنري ما را تبليغ کند، بايد باعث خوشحالي ما و مسئولينمان باشد. از طرفي ديگر علاقه دارم که تبليغات تئاترهايم توسط افراد و به صورت مردمي انجام شود. اکنون نمايش "سرآشپز پيشنهاد ميکند" واقعاً به شکل مردمي تبليغ شد و خود مردم تيزر آن را دست به دست کردند. اينها اتفاقات خوبي است که به نظرم تکرارشان به نفع تئاتر است و کسي در اين بين ضرر نميکند.
نمايشنامه "گاليله" نوشته برشت اثري بود که زندهياد سمندريان قصد داشت آن را اجرا کند اما هر بار به دلايلي اين امر تحقق پيدا نکرد. شما با يادي از استاد خودتان آقاي سمندريان قصد اجراي اين نمايشنامه را داريد. فکر ميکنيد که اين اتفاق چه زماني تحقق پيدا کند و چرا دوست داريد که اين نمايشنامه را اجرا کنيد؟
من به فکر اجراي چند نمايشنامه هستم. نمايشنامه "يک زندگي بهتر" 3 سال است که پشت در مانده و نمايشنامه "طپانچهخانم" هم اجراي مجدد خواهد شد. همچنين اجراي نمايشنامه "گاليله" نيز از آرزوهايم است و ميخواهم آن را به استاد سمندريان تقديم کنم. من در چند سال آخر زندگي آقاي سمندريان در کنار ايشان بودم و حس ميکنم که ده درصد از مفاهيمي که ايشان درباره نمايشنامه "گاليله" ميدانست را من هم ميدانم. قطعاً اجراي من از اين نمايشنامه، به پاي اجرايي که آقاي سمندريان در نظر داشت به روي صحنه ببرد، نميرسد اما من تمام سعي خودم را خواهم کرد که اين اجرا به آنچه که آقاي سمندريان ميخواست نزديک شود. براي اجراي اين نمايشنامه جاي هيچ آزمون و خطايي وجود ندارد.
قداست آقاي سمندريان و نمايشنامه "گاليله" آنقدري است که من نميخواهم آن را طوري به روي صحنه ببرم که نقصي داشته باشد. نگارش اين متن ماهها نياز به زمان دارد. آقاي ياراحمدي در اين زمينه مرا کمک خواهد کرد و اميدوارم که بزرگان عرصه بازيگري هم بيايند و در اين نمايش بازي کنند. قائدتاً نمايش "گاليله" بايد در سالن اصلي تئاتر شهر و يا تالار وحدت اجرا شود و زمان آن هم کمتر از آنچه که در متن است، تنظيم شود تا حرفش را رساتر به جامعه بزند. به يک سري شيوههاي اجرايي هم فکر ميکنم و کلاً اجرايي که در ذهنم وجود دارد، کار عجيب و غريبي است.
آقاي سمندريان ميگفت که اوج تراژدي بشر به کمدي ختم ميشود. تمام سعيام بر اين است تا نمايش "گاليله" از اين فيلتر عبور کند و مدام از خودم سؤال ميپرسم که اين اتفاق چطور بايد بيفتد؟ اميدوارم اگر روزي نمايش "گاليله" به روي صحنه برود، با اقبال مخاطبان مواجه شود و از اين آزمون سربلند بيرون بيايم.
شما اخيراً سايت Tik8 را مديريت ميکنيد. چه اتفاقي افتاد که در آن سايت شروع به کار کرديد؟
حدوداً 8 ماه پيش به دليل علاقه و تجربههايي که در پاياننامه و بعدها در حوزه تبليغات و رسانه کسب کردم، به دعوت دوستان در سايت Tik8 شروع به فعاليت مديريتي کردم. نميدانم که قرار است تا چه زماني آنجا باشم و اميدوارم تا زماني که هستم براي دوستان مثمرثمر باشم. براي تمامي سايتهاي رقيب احترام قائلم ولي به شدت مخالف انحصار طلبي هستم. زادگاه من تئاتر است و هنر نمايش برايم بسيار با اهميت است. در Tik8 هم تيمي بسيار قدرتمند در حال تلاش هستند تا بتوانند توسعه فضاي اقتصادي تئاتر و ايمني شغلي را براي هنرمندان ايجاد کنند. نگاه ما صرفاً کسب درآمد نيست و نگاه حمايتي به مقوله هنر داريم.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۶۸۸۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی: