Web Analytics Made Easy - Statcounter

وجود حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نه تنها محور تحولات عصر ظهور است، بلکه این تحولات، از تجلیات ایشان محسوب می شوند. اگر با ظهور حضرت، عالم به حیات می رسد؛ نور جاری می شود؛ عدالت کلی محقق می گردد؛ همه و همه به خاطر این است که حضرت تجلی می کنند و کلمه ی حیات و نور را به عالم می رسانند. تجلی کلمه ی نور و حیات، برخاسته از تجلی حضرت است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گروه فرهنگی جهان نيوز: مطلب حاضر سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری در جمع اعضای جامعه ی اسلامی مهندسین تهران است که حول اندیشه ی مهدویت و الزامات و موانع آن به تاریخ 8 آبان ماه سال 1390 ایراد شده است. ایشان با طرح دامنه ی بحث اندیشه ی مهدویت از انبیاء عظام تا برپایی دولت حضرت در پایان تاریخ، لوازم آن را در دوره ی جمهوری اسلامی ایران را موضوع کلام خود قرار داده؛ و پس از جریان شناسی گرایش های مهدوی در جامعه ی کنونی، به تعدادی از شبهات مطرح شده پاسخ گفته اند.
اندیشه ی مهدویت، محل طرح مباحث بسیار گسترده ایست و موضوعات متعددی از معارف اسلامی را به خود اختصاص داده است؛ به گونه ای که راویان عظیم الشان جهان تشیع، کتاب های ارزش مند متعددی را در این زمینه تالیف نموده اند و جامعه ی شیعه عصر غیبت را با این معارف ناب مأنوس ساخته اند.


در روایات آمده است که روزی زراره یکی از اصحاب خاص حضرت امام صادق علیه السلام به آن حضرت عرض کرد : ما چهل سال است که درباره حج از شما سوال می کنیم؛ ولی هنوز احکام حج تمام نشده است!» حضرت در پاسخ شگفت زدگی زراره فرمودند: «خانه ای که قبل از خلقت آدم، محل تجمع ملائکه بوده است، پیداست که احکامش به این زودی تمام شدنی نیست!

با این اوصاف، اگر احکام حج تا این اندازه گستردگی موضوعی برای بیان مطالب و احکام داشته باشد؛ بحث در باب وجود مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از وسعت بیش تری برخوردار خواهد بود. حضرت، کلمه ی تامه ی خداوند متعال است؛ ایشان کلمه ی روح، نور و اسم اعظم الهی هستند. ناگفته پیداست معارفی که حول چنین شخصیت عظیمی قابلیت طرح دارند، به این زودی ها تمام نمی شود.

نگاهی گذرا به دامنه ی روایات نورانی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام گواهی می دهد که مساله ی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف حتی موضوع بحث جمیع انبیاء و رسل الهی بوده است و تا برپایی حکومت حضرت در پایان تاریخ نیز ادامه خواهد داشت.

جريان مهدويّت، جريان تحقق ولايت و حکومت حقّه به نحو تام و تمام است و تقرب کائنات عالم به سوی خداوند متعال از بستر آن اتفاق می افتد. با جریان مهدویت، کلمه ی باطل محو می شود و بساط ظلمت اولیای طاغوت و حجابی که در برابر ولایت حقه ایجاد کرده بودند، از عالم جمع می گردد.

تاریخ نیز بستر زمانی بروز و ظهور مراتب تهذیب نفوس و اراده های انسانی جهت آمادگی تدریجی برای حضور در عصر ظهور بوده است. یکی از نقطه عطف های تاریخی این مسیر دشوار و پر پیچ وخم، عاشوراست؛ به واسطه ی عاشورا، وجدان جامعه ی بشری از ماهیت خیر و شر ارتقاء یافته، و روح جدیدی در کل حیات بشری دمیده شده است.

به هر حال، تکلیفی که از ناحیه ی تحقق عصر ظهور و اندیشه ی مهدویت به روی امم تاریخی نبی اکرم صلی الله علیه وآله نهاده شده است، همواره قابل بررسی است؛ عصر ما نیز نه تنها مستثنی از این مساله نیست، بلکه از حساسیت بیش تری نسبت به گذشته برخوردار است.

برای روشن شدن مصادیق تکلیفی که از این بحث به دوش ماست، ابتدا باید نگاه جامعی به اصل اندیشه ی مهدوی داشته باشیم و سپس ببینیم «مهدویت، چه حوزه هایی از زندگی ما را شامل می شود؟» و «لوازم و الزامات مهدوی زیستن و ساختن یک جامعه ی مهدوی چیست؟» در نهایت نیز باید به این نکته برسیم که «چه آسیب هایی این اندیشه را تهدید می کنند؟» و «شاخصه های گرایش های انحرافی که ممکن است جامعه ی ما را تحت تاثیر افراط ها و تفریط های خود قرار بدهند، چیست»

*نگاه فرانگرانه به اندیشه ی مهدویت

لازمه ی تحقیق و تفحص در حوزه ی مهدویت، نگاه فرانگرانه و فلسفه ی تاریخی است. از منظر والای چنین دانشی است که می توان وسعت عمل و دامنه ی تاثیرگذاری امام علیه السلام را درک کرد و به مراتبی از حقایق آن راه برد. اما با همه ی این وسعت، این دانش به تنهایی نارساست.

مرجعیت قرآن و عترت، لازمه ی تحقیق و پژوهش در حوزه ی مهدویت

اگر چه موضوع فلسفه ی تاریخ شیعه تبیین گر جریان تکامل تاریخی و اجتماعی شیعه است؛ اما موضوع مهدویت فراتر از این تبیین هاست. رسیدن به چنین منظر واسعی، در ظرف ما نیست؛ و نمی توانیم بدون تمسک به وحی و خاندان عترت، نگاه فرانگرانه ای به جریان مهدویت و ماموریت خاص حضرت در هدایت عوالم داشته باشیم. حضور ما همانند سلول های پیکره ی جهانیست که حضرت، کلمه ی روح آن جهان هستند. فَنَحْنُ رُوحُ اللَّهِ وَ كَلِمَاتُه(1) پس ما روح خدا و کلمات او هستیم.

آیات فراوانی از کتاب الهی، معطوف به وجود مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در روایات نیز به این مهم اشاره شده است که ولایت اهل بیت علیهم السلام قطب قرآن است؛ و مفاهیم قرآنی حول وجود معصوم علیه السلام معنا پیدا می کنند. حضرت صادق علیه السلام در یک بیان نورانی فرموده اند : إن الله جعل ولايتنا أهل البيت قطب القرآن ، و قطب جميع الكتب، عليها يستدير محكم القرآن، و بها نوهت الكتب و يستبين الإيمان(2)

هم چنین آن حضرت در یک بیان شریف دیگر، مفاهیم و محتویات مندرج در قرآن را به سه دسته تقسیم کرده و به خثیمه، یکی از اصحابشان، می فرمایند : القرآن نزل أثلاثا؛ ثلث فينا و في أحبائنا، و ثلث في أعدائنا و عدو من كان قبلنا و ثلث سنة و مثل(3)

برای این مطلب، شاهد مثال های گوناگونی را می توان عرضه داشت؛ به عنوان نمونه؛ مراد از سوگندهایی که خداوند متعال در آیات سوره ی مبارکه ی «الشمس» و «اللیل» به آن ها قسم یاد می کند، معصومین علیهم السلام هستند : وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها * وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها * وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها؛ سوگند به آفتاب و روشنى اش به هنگام چاشت * و سوگند به ماه چون از پى آن برآيد * و سوگند به روز چون گيتى را روشن كند. «شمس» حقیقی عالم، وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه وآله است و همه ی روشنایی، فروغ و هدایت هستی با این چراغ عالم افروز تأمین می شود.

«ضحی» دین حضرت است؛ دین حضرت، پرتوی از وجود مقدس ایشان، و شعاعی از کلمه ی تامه ی الهی است. مقصود از «قمر» نیز، امیرالمومنین علیه السلام است که نور نبی اکرم صلی الله علیه وآله را منعکس می کنند؛ تالی تلوی که برای معصوم علیه السلام می توان تعریف کرد، خودش باید معصوم باشد؛ و غیر معصوم را به این مجال راه نیست.

تجلی «نهار» هم، وجود نورانی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است که با ظهورشان، دین نبی اکرم صلی الله علیه وآله را ظاهر می گردانند و امت ایشان را به کمال حقیقی می رسانند.

آن چه خداوند متعال در این آیات به شکل مجمل بیان می دارد، جریان کلی هدایت و سیر عوالم از هبوط تا عصر ظهور است. عالم شمسی دارد و قمری نور آن خورشید عالم تاب را منعکس می کند؛ سیر نورانیت عالم و جدال با تاریکی تا آن جا ادامه خواهد داشت که با تجلی نهار، اثری از ظلمت در پهنه ی کائنات باقی نماند و مخلوقات با ظهور نور دین نبی اکرم صلی الله علیه وآله به کمال حقیقی و عبودیت حضرت حق برسند. نقطه ی بروز این کمال و تجلی نهار، ظهور وجود مقدس حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

شب عالم و چیستی و چگونگی ظلمت، در آیات نورانی سوره ی مبارکه ی «اللیل» بیان شده و درگیری نبی اکرم صلی الله علیه وآله در آن مطرح گردیده است : وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشىَ * وَ النهََّارِ إِذَا تجََلىَ ؛ سوگند به شب آن گاه كه جهان را در خود فرو پوشد * و سوگند به روز آن گاه كه آشكار شود.

روایات اهل بیت عترت و طهارت علیهم السلام این آیات را معنا کرده و فرموده اند: مراد از «اللیل» دولت بنی تیم و بنی عدی یا خود دومی است؛ آن ها حجاب دولت امیرالمومنین علیه السلام شدند و از ظهور حقیقت نور و کلمه ی ولایت ایشان ممانعت به عمل آوردند. «النهار» هم وجود مقدس امام زمان روحی وارواحنالتراب مقدمه الفداء است که با تجلی خود بساط دولت ظلمت و شب تاریک و جور تاریخ را جمع می کند و پرتو شمس نبی اکرم صلی الله علیه وآله و دین آن حضرت را ظاهر می گرداند.

نورانی شدن ارض عالم به کلمه ی نور» مقیاس حوادث عصر ظهور

بنا به آیات و روایات، حقیقت عصر ظهور، تجلی کلمه ی تامه ی الهی در پهنه ی عالم است. وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه وآله از مسیر و مجرای خلیفه ی تام ایشان تجلی می کند و به عمر دولت باطل خاتمه می بخشد. این نگاه، مهیمن بر تحلیل های دیگر است؛ افق کلانی است که نگاه های خرد را نیز در بر می گیرد و عصر ظهور و اتفاقات آن هم چون: «جاری شدن عدالت در عالم» را تبیین می کند. اگر عالم، عالم دیگری می شود و روابط به شکل عادلانه تنظیم می شوند، این تحول از آثار تجلی «کلمه ی نور» الهی است.

بخشی از آثار این تجلی در صلوات بعد از زیارت آل یاسین آمده است : «اللّهمّ انّى أسئلك أن تصلّى على محمّد نبىّ رحمتك و كلمة نورك و أن تملأ قلبى نور اليقين و صدرى نور الايمان و فكرى نور البيان و عزمى نور العلم و قوّتى نور العمل و دينى نور البصائر من عندك و بصرى نور الضّياء و الرّحمه و جسمى نور الايمان و مودّتى نور الموالات لمحمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و مودّة آله عليهم السّلام حتّى ألقاك و قد وفيت بعهدك و ميثاقك فلتسعنى رحمتك يا ولىّ يا حميد»

در واقع، مقیاس تحولاتی که در مباحث مهدویت باید در نظر گرفته شده و حوادث در نسبت با آن تنظیم شوند، ظهور «کلمه ی نور» در سرتاسر عالم است؛ هرگاه در تحلیل های خود از این مقیاس افول کنیم، دچار خُرد نگری در مساله ی کلانی چون ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهیم شد و از ابعاد وسیع آن غافل خواهیم ماند.

عصر ظهور، عصر جوشش غيب عالم و ظهور حقيقت، از افق عالم غيب در عالم دنياست. آن چه در این عصر برای انسان تدارک دیده شده، و انسان مامور به فلاحت در آن است؛ بيش از آن چیزی است که انسان در شب عالم با آن روبروست. حقیقتی پنهانی در پس این عالم نهفته است که حجاب آن در عصر ظهور برگرفته می شود.

حتی مراتبی از هدایت قرآن، متوقف بر ایمان به آن غیب است؛ بدون ایمان به آن غیب، بهره مندی از حقایق و هدایت های کامل قرآن مقدور نمی شود : «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين * الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون؛ اين است همان كتابى كه در آن هيچ شكى نيست، پرهيزگاران را راهنماست * آنان كه به غيب ايمان مى آورند و نماز مى گزارند و از آن چه روزيشان داده ايم انفاق مى كنند»

طبق معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام يكي از مصادیق غيب ، وجود مقدّس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. ارتزاق از مراتب عالی هدايت قرآن، متکی بر ايمان به ایشان می باشد؛ و لذا اسرار والای قرآن جز با ايمان به آن حضرت براي انسان گشوده نمي شود.

نکته این جاست که ظهور چنین غيبی در عالم طبيعت و اراده هاي انساني، و جوشش «كلمه حيات» و «كلمه ي نور» در عالم، متوقف بر ظهور آن حضرت است. از این روست که آیاتی چون: « اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»(4) یا «و أشرقت الأرض بنور ربّها»(5) به ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تفسیر شده اند. در واقع، جوشش حیات، منوط به تجلی «کلمه ی ماء و روح» است؛ شب عالم، دوره ی دولت باطل و نفوذ دستگاه شیاطین انسی و جنّی است.

فضای شب، عرصه ی جریان یافتن ظلمت ابلیس لعین در عالم دنیا و تسرّی در اراده های انسانی است؛ اما در عصر ظهور، حقیقت «کلمه ی ماء» در عالم جاری می شود و کائنات به حیات طیبه نائل می گردند. بقیه ی اوصافی که حول عصر ظهور در کلام اولیای معصومین علیهم السلام بیان شده، آثار و برکات این تجلی ا ست و در جریان یافتن «کلمه ی ماء» و احیاء ارض به این کلمه ی طیبه ریشه دارد.

محوریت امام معصوم علیه السلام در تحقق عصر ظهور

جریان هدایت الهی از بستر جدال تاریخی جبهه ی نور و ظلمت در جهان گذر می کند و به واسطه ی اولیای الهی بر کائناتی که به عنوان سرباز در یکی از این دو جبهه مشغول نبردند، جاری می شود. این مطلب در آیه ی معروف به نور بیان شده است: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَليمٌ * فىِ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاَْصَالِ * رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تجَِرَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَوةِ يخََافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَرُ * ... * أَوْ كَظُلُماتٍ في بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»(6)

آیات فوق در مقام بیان این مساله هستند که جریان هدایت، جریان ولایت تاریخی اولیای نور است. انوار هدایت خداوند متعال که همه ی عوالم را فرا گرفته است، از طریق نور الهی در عالم متجلی می شود. طبق تاکید این آیه، مثل نور الهی، مثل مشکاتی است که همه ی انوار هدایت در آن متمثل شده اند.

بنا به روایات اهل بیت علیهم السلام مراد از این مشکات، صدر نبی اکرم صلی الله علیه وآله است؛ و با تجلی ایشان، انسان ها می توانند به معرفت خداوند متعال دست پیدا کنند. این مطلب که معرفت به اولیای معصومین علیهم السلام طریق معرفت به حضرت حق است، بدین خاطر است که اراده و خواست و حکمت الهی چنین ایجاب کرده تا ایشان طریق معرفت الهی باشند؛ خداوند می خواهد خودش را با این رجال بشناساند و طرق دیگر به معرفت او ختم نمی شوند.

حضرت صادق علیه السلام در کلامی نورانی به مفضل می فرمایند : «انّ اللَّهُ تَبَارَكَ وتَعَالَى إِنَّمَا أَحَبَّ أَنْ يُعْرَفَ بِالرِّجَالِ وَ أَنْ يُطَاعَ بِطَاعَتِهِمْ فَجَعَلَهُمْ سَبِيلَهُ وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ غَيْرَ ذَلِكَ(7) خداوند مي خواهد به وسيله مردان شناخته شود و با پيروى از آن ها اطاعت او را كرده باشند و راه آن مردان را راه خويش قرار داده جز اين از كسى نمى پذيرد.»

طریق معرفت خداوند متعال، این رجال هستند؛ اگر در نمازهای روزانه از خداوند طلب هدایت به «صراط مستقیم» می کنیم، «صراط مستقیم» ولایت این بزرگواران است؛ عصر ظهور، عصر تجلی حقیقت این رجال در عالم است. به بیان دیگر، عصر ظهور، عصر توحید و معرفت الهی است.

در عصر ظهور، از جانب عالم غیب، دستی بر عالم دنیا و اراده های انسان ها برده می شود و این عوالم را متحول می کند. محور این تحول هم وجود مبارک و مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ این ید مبارک، مدیر و سرپرست تحولات و تغییرات عصر ظهور است. نقش اصلی ظهور را ایشان به عهده دارند؛ ایفای نقش های کلیدی در تحقق عصر ظهور، در ظرف وجودی ما نمی گنجد؛ ما هم دخیلیم، هم هیچ کاره!

اگرچه در فلسفه ي تاريخ شيعه، اراده هاي انساني در مسير تاريخ مؤثراند؛ ولي محور تكامل تاريخ، اراده ي وليّ معصوم علیه السلام است. ایشان تصرف مي كنند و عالم را وارد فضاي ديگري مي سازند. عصر ظهور، عصر برپا شدن «مدرنيته ي اخلاقي» و يا حتي تحقق «تمدّن اسلامي» نيست! چيزي فراتر از يك تحول تمدني اتفاق مي افتد؛ مقیاس تحولات عصر ظهور، از مقیاس تحولات تمدنی نیز فراتر است.

نشئه اي از عالم به نشئه ي ديگر، و عالم دنيا به عالم ديگري تبديل مي شود. به بیان دیگر می توان گفت با ظهور حضرت، درجاتی از جنت در عالم جاری می شود و انسانی که به عالم دنیا هبوط كرده بود، زندگی تازه ای از سر می گیرد و طعم حقیقی بندگی را در ملکی که آن حضرت به پا می کنند، می چشد.

برای مثال: قدرت و توان ما در معماری، محدود است. گروه کثیری از انسان ها سال ها زحمت می کشند و بنا و شهری را به پا می کنند؛ در بنای عالم معنوی هم همین گونه است؛ ساختن بلدهای معنوی محتاج دست های بزرگی است، تا دست چپاول گران طاغوت توان نابود ساختن آن را نداشته باشند. دست های کوچک ما توان ساختن بنایی به آن استواری را ندارند.

گاهی دیده اید که مورچه ها زحمت می کشند و برای خودشان بنایی می سازند؛ اما ما با یک تصرف کوچک می توانیم آن ها را خراب کنیم! حالا اگر قرار بود برای این مورچه ها خانه هایی بسازیم، چقدر کارشان آسان می شد؟! معماری عصر ظهور با دست ما انسان ها، شبیه ساختن خانه توسط مورچه هاست؛ وسعت تحولات عصر ظهور ایجاب می کند که امام معصوم علیه السلام معماری چنین بنای عظیمی را متکفل بشوند.

تجلی حقیقت وجود معصوم علیه السلام مبنای تحولات عصر ظهور

وجود حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نه تنها محور تحولات عصر ظهور است، بلکه این تحولات، از تجلیات ایشان محسوب می شوند. اگر با ظهور حضرت، عالم به حیات می رسد؛ نور جاری می شود؛ عدالت کلی محقق می گردد؛ همه و همه به خاطر این است که حضرت تجلی می کنند و کلمه ی حیات و نور را به عالم می رسانند. تجلی کلمه ی نور و حیات، برخاسته از تجلی حضرت است.

گاه ممکن است تصور ما از عصر ظهور این باشد که حضرت، فاعل معدّ تحولات هستند؛ یعنی در ظرف عالم، استعدادهایی هم چون حیات، نور و عدل وجود دارد، و حضرت با ظهورشان کمک می کنند تا این ظرفیت ها به شکوفایی برسند. اما حقیقت چیز دیگری است؛ همه ی این تحولات، تجلیات وجود خود حضرت حجتعجل الله تعالی فرجه الشریف هستند. در واقع، آن چه در عصر ظهور محقق می شود، ظهور خود حضرت در عالم است.

در عصر ظهور، نه تنها جسم حضرت در میان عام و خاص ظاهر می شود؛ بلکه از حقیقت ولایت ایشان نیز حجاب برگرفته می شود و حقیقت ولایت ایشان در عالم ظهور پیدا می کند. این مطلب، بیان حقیقت حوادث ظهور است؛ کوچک کردن تحولات در حد امداد حضرت برای پیاده کردن عدالت، نوعی انحراف از حقیقت باطنی مهدویت است.

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۶۰۷۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی: